Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
evadingly
ازروی تجاهل
Other Matches
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
evasion
تجاهل
evasions
تجاهل
escape mechanism
تجاهل
socratic irony
تجاهل
feign ignorance
تجاهل کردن
connive
تجاهل کردن
evading
تجاهل کردن
connived
تجاهل کردن
connives
تجاهل کردن
evades
تجاهل کردن
conniving
تجاهل کردن
evaded
تجاهل کردن
evade
تجاهل کردن
to feign
تجاهل کردن
conniver
تجاهل کننده
to pretend ignorance
تجاهل کردن
ignore
تجاهل کردن
ignores
تجاهل کردن
ignoring
تجاهل کردن
ignored
تجاهل کردن
to feign ignorance
تجاهل کردن
blink
سوسو زدن تجاهل کردن
blinks
سوسو زدن تجاهل کردن
blinked
سوسو زدن تجاهل کردن
from
ازروی
excursively
ازروی بی ترتیبی
floutingly
ازروی استهزاء
experientially
ازروی تجربه
facetiously
ازروی شوخی
flightily
ازروی بوالهوسی
flatulently
ازروی لاف
finically
ازروی وسواس
flatulently
ازروی نفخ
fatuously
ازروی بیشعوری
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
discursively
ازروی استدلال
discontentedly
ازروی نارضایتی
deridingly
ازروی ریشخند
crookedly
ازروی نادرستی
corruptly
ازروی تباهی
contumaciously
ازروی سرکشی
contextually
ازروی قراین
constrainedly
ازروی اجبار
considerately
ازروی ملاحظه
disgustedly
ازروی بیزاری
politicly
ازروی مصلحت
disingenuously
ازروی تزویر
equivocally
ازروی ایهام
enterprisingly
ازروی توکل
emulously
ازروی هم چشمی
egotistically
ازروی خودبینی
doubliy
ازروی تزویر
dizzily
ازروی گیجی
distastefully
ازروی بی رغبتی
dissolutely
ازروی هرزگی
disobilgingly
ازروی نامهربانی
dishonorable
ازروی بی شرمی
floutingly
ازروی اهانت
insesately
ازروی بیحسی
insesately
ازروی بی عاطفگی
irefully
ازروی تندی
irreligiously
ازروی بی دینی
irresolutely
ازروی بی تصمیمی
irreverently
ازروی بی حرمتی
muddily
ازروی گیجی
mystically
ازروی تصوف
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
open mindldly
ازروی بی تعصبی
perfidiously
ازروی خیانت
pettishly
ازروی کج خلقی
querulousy
ازروی کج خلقی
powerlessly
ازروی ضعف
profligately
ازروی هرزگی
purposelessly
ازروی بی مقصودی
submissively
ازروی فروتنی
inexactly
ازروی بی دقتی
indelicately
ازروی بی نزاکتی
indecisively
ازروی دو دلی
fractiously
ازروی کج خلقی
frivolously
ازروی نادانی
glozingly
ازروی مداهنه
headily
ازروی خودسری
heretically
ازروی فسادعقیده
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
ill humouredly
ازروی بد خویی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
ill naturedly
ازروی بد خویی
illy
ازروی بد خواهی
immorally
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
ازروی تجرید
inconstantly
ازروی بی ثباتی
incontinently
ازروی بی عفتی
indecently
ازروی بی شرمی
to get off
برخاستن ازروی
circumspectly
ازروی احتیاط
courageously
ازروی جرات
huffily
ازروی کج خلقی
distractedly
ازروی گیجی
shabbily
ازروی پستی
glaringly
ازروی خودنمائی
brotherly
ازروی دوستی
flippantly
ازروی سبکی
subtly
ازروی زیرکی
childishly
ازروی بچگی
puerilely
ازروی بچگی
surest
ازروی یقین
rakishly
ازروی هرزگی
joyfully
ازروی خوشحالی
surer
ازروی یقین
preponderantly
ازروی فضیلت
inquisitively
ازروی کنجکاوی
constantly
ازروی ثبات
huffily
ازروی زودرنجی
grammatically
ازروی دستور
impatiently
ازروی ناشکیبایی
impatiently
ازروی بی صبری
economically
ازروی اقتصاد
lightly
ازروی بی علاقگی
inexorably
ازروی سنگدلی
despondently
ازروی افسردگی
despondingly
ازروی افسردگی
dissolute
ازروی هرزگی
irritably
ازروی تندی
irritably
ازروی تندمزاجی
sure
ازروی یقین
inefficiently
ازروی بی عرضگی
stupidly
ازروی نادانی
inefficiently
ازروی بی کفایتی
inadequately
ازروی بی کفایتی
blamelessly
ازروی بی گناهی
blunderingly
ازروی اشتباه
by i
ازروی ندانستگی
basely
ازروی پستی
by the book
ازروی کتاب
pessimistically
ازروی بد بینی
empirically
ازروی شارلاتانی
antagonistically
ازروی رقابت
impatiently
ازروی بیطاقتی باشتیاق
iniquitously
ازروی بی عدالتی بناحق
roguishly
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
contritely
ازروی توبه وپشیمانی
hat in hand
چاپلوسانه ازروی پستی
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
ground observation
دیدبانی ازروی زمین
get over
ازروی چیزی گذشتن
by the piece
ازروی کار کرد
systematically
ازروی یک اسلوب معین
perspicaciously
بفراست ازروی فراست
inexpertly
ازروی کار ناشناسی
inexpertly
ازروی ناشی گری
inertly
ازروی بیحالی یا تنبلی
nattily
ازروی زبر دستی
commandingly
باتوانایی ازروی قدرت
bucks
ازروی خرک پریدن
out of mere freak
صرفا ازروی بوالهوسی
papistically
ازروی پاپ پرستی
inadvertenly
ازروی عدم توجه
peaceably
ازروی صلح جویی
perfidiously
ازروی پیمان شکنی
in a partisan spirit
طرفدارانه ازروی تعصب
immodestly
ازروی بی حیایی گستاخانه
phonologically
ازروی صدا شناسی
flightily
ازروی تلون مزاج
rancorously
ازروی کینه وبغض
adherently
هواخواهانه ازروی تابعیت
fierily
ازروی اتش مزاجی
duty call
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
endophagous
تغذیه کننده ازروی
the quilt slipped off the bed
لحاف ازروی رختخواب
cravenly
ازروی ترس وپستی
vanally
ازروی پستی مزدوروار
cockily
ازروی گستاخی یاخودبینی
fictitiously
ازروی جعل بطورعاریتی
petulantly
ازروی تندی یا کج خلقی
disputatiously
ازروی ستیزه جویی
flashily
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
well advised
ازروی عقل و منطق
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
genealogically
ازروی نسبت نامه
buck
ازروی خرک پریدن
crassly
ازروی زمختی یاکودنی
feignedly
ازروی بهانه باتزویر
piggishly
ازروی خوک منشی
fractiously
ازروی سرکشی عبوسانه
glibly
ازروی چرب زبانی
flauntingly
باجلوه ازروی خودنمایی
pick up
<idiom>
برداشتن چیزی ازروی زمین
exclaimed
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaim
ازروی تعجب فریاد زدن
hurdle
مسابقه پرش ازروی مانع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com