Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
piggishly
ازروی خوک منشی
Search result with all words
patronizingly
ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
Other Matches
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
secretaries
منشی
secretary
منشی
actuary
منشی
actuaries
منشی
characteristically
منشی
penman
منشی
clerk
منشی
score keeper
منشی
clerks
منشی
doggery
سگ منشی
amanuensis
منشی
characteristic
منشی
beggarliness
گدا منشی
particianship
بزرگ منشی
drafter
منشی پیام
company secretary
منشی شرکت
manorialism
ارباب منشی
lordliness
لرد منشی
flag secretary
منشی تیمسار
clerkship
منشی گری
character trait
صفت منشی
kingliness
شاه منشی
gentility
اقا منشی
queenliness
ملکه منشی
sacerdocy
کشیش منشی
hauteur
بزرگ منشی
secretaryship
منشی گری
secretary of embassy
منشی سفارت
piggishness
خوک منشی
puerilism
کودک منشی
lordliness
بزرگ منشی مناعت
gentlemanly
از روی بزرگ منشی
clerk of the course
منشی گروه داوران
meanness
گدا منشی خست
scribe
کاتب نسخههای خطی منشی
scribes
کاتب نسخههای خطی منشی
secretariate
منشی گری کارمندان دبیرخانه
Let the secretary get on with it .
بگذارید منشی کارش را بکند
docketed
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
dockets
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docketing
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
docket
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
anglicization
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
from
ازروی
flightily
ازروی بوالهوسی
discursively
ازروی استدلال
submissively
ازروی فروتنی
experientially
ازروی تجربه
flatulently
ازروی نفخ
facetiously
ازروی شوخی
flatulently
ازروی لاف
fatuously
ازروی بیشعوری
finically
ازروی وسواس
excursively
ازروی بی ترتیبی
discontentedly
ازروی نارضایتی
disgustedly
ازروی بیزاری
dishonorable
ازروی بی شرمی
disingenuously
ازروی تزویر
disobilgingly
ازروی نامهربانی
dissolutely
ازروی هرزگی
distastefully
ازروی بی رغبتی
dizzily
ازروی گیجی
doubliy
ازروی تزویر
inexactly
ازروی بی دقتی
to get off
برخاستن ازروی
egotistically
ازروی خودبینی
emulously
ازروی هم چشمی
enterprisingly
ازروی توکل
equivocally
ازروی ایهام
evadingly
ازروی تجاهل
deridingly
ازروی ریشخند
floutingly
ازروی استهزاء
floutingly
ازروی اهانت
purposelessly
ازروی بی مقصودی
insesately
ازروی بیحسی
insesately
ازروی بی عاطفگی
sure
ازروی یقین
profligately
ازروی هرزگی
irefully
ازروی تندی
irreligiously
ازروی بی دینی
irresolutely
ازروی بی تصمیمی
irreverently
ازروی بی حرمتی
powerlessly
ازروی ضعف
perfidiously
ازروی خیانت
politicly
ازروی مصلحت
muddily
ازروی گیجی
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
open mindldly
ازروی بی تعصبی
querulousy
ازروی کج خلقی
indelicately
ازروی بی نزاکتی
indecisively
ازروی دو دلی
indecently
ازروی بی شرمی
fractiously
ازروی کج خلقی
frivolously
ازروی نادانی
glozingly
ازروی مداهنه
headily
ازروی خودسری
heretically
ازروی فسادعقیده
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
mystically
ازروی تصوف
ill naturedly
ازروی بد خویی
illy
ازروی بد خواهی
immorally
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
ازروی تجرید
inconstantly
ازروی بی ثباتی
incontinently
ازروی بی عفتی
pettishly
ازروی کج خلقی
crookedly
ازروی نادرستی
brotherly
ازروی دوستی
empirically
ازروی شارلاتانی
pessimistically
ازروی بد بینی
inadequately
ازروی بی کفایتی
impatiently
ازروی ناشکیبایی
inefficiently
ازروی بی کفایتی
inefficiently
ازروی بی عرضگی
stupidly
ازروی نادانی
impatiently
ازروی بی صبری
constantly
ازروی ثبات
antagonistically
ازروی رقابت
huffily
ازروی زودرنجی
huffily
ازروی کج خلقی
economically
ازروی اقتصاد
lightly
ازروی بی علاقگی
irritably
ازروی تندمزاجی
flippantly
ازروی سبکی
subtly
ازروی زیرکی
glaringly
ازروی خودنمائی
childishly
ازروی بچگی
puerilely
ازروی بچگی
rakishly
ازروی هرزگی
inquisitively
ازروی کنجکاوی
joyfully
ازروی خوشحالی
irritably
ازروی تندی
despondingly
ازروی افسردگی
despondently
ازروی افسردگی
basely
ازروی پستی
grammatically
ازروی دستور
dissolute
ازروی هرزگی
contumaciously
ازروی سرکشی
courageously
ازروی جرات
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
preponderantly
ازروی فضیلت
circumspectly
ازروی احتیاط
contextually
ازروی قراین
constrainedly
ازروی اجبار
ill humouredly
ازروی بد خویی
considerately
ازروی ملاحظه
corruptly
ازروی تباهی
shabbily
ازروی پستی
blamelessly
ازروی بی گناهی
blunderingly
ازروی اشتباه
by i
ازروی ندانستگی
inexorably
ازروی سنگدلی
distractedly
ازروی گیجی
surer
ازروی یقین
surest
ازروی یقین
by the book
ازروی کتاب
phonologically
ازروی صدا شناسی
inexpertly
ازروی کار ناشناسی
inexpertly
ازروی ناشی گری
in a partisan spirit
طرفدارانه ازروی تعصب
inertly
ازروی بیحالی یا تنبلی
inadvertenly
ازروی عدم توجه
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
iniquitously
ازروی بی عدالتی بناحق
cravenly
ازروی ترس وپستی
perfidiously
ازروی پیمان شکنی
papistically
ازروی پاپ پرستی
rancorously
ازروی کینه وبغض
out of mere freak
صرفا ازروی بوالهوسی
nattily
ازروی زبر دستی
bucks
ازروی خرک پریدن
buck
ازروی خرک پریدن
systematically
ازروی یک اسلوب معین
roguishly
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
impatiently
ازروی بیطاقتی باشتیاق
the quilt slipped off the bed
لحاف ازروی رختخواب
peaceably
ازروی صلح جویی
vanally
ازروی پستی مزدوروار
well advised
ازروی عقل و منطق
perspicaciously
بفراست ازروی فراست
flightily
ازروی تلون مزاج
genealogically
ازروی نسبت نامه
fractiously
ازروی سرکشی عبوسانه
petulantly
ازروی تندی یا کج خلقی
flauntingly
باجلوه ازروی خودنمایی
flashily
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
adherently
هواخواهانه ازروی تابعیت
fierily
ازروی اتش مزاجی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com