Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
phonologically
ازروی صدا شناسی
Search result with all words
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
Other Matches
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology
گونه شناسی نوع شناسی
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
ornithology
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
from
ازروی
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
circumspectly
ازروی احتیاط
considerately
ازروی ملاحظه
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
inexactly
ازروی بی دقتی
inquisitively
ازروی کنجکاوی
irritably
ازروی تندمزاجی
courageously
ازروی جرات
insesately
ازروی بیحسی
irritably
ازروی تندی
constrainedly
ازروی اجبار
indelicately
ازروی بی نزاکتی
enterprisingly
ازروی توکل
impatiently
ازروی ناشکیبایی
impatiently
ازروی بی صبری
economically
ازروی اقتصاد
lightly
ازروی بی علاقگی
despondently
ازروی افسردگی
despondingly
ازروی افسردگی
empirically
ازروی شارلاتانی
corruptly
ازروی تباهی
contumaciously
ازروی سرکشی
purposelessly
ازروی بی مقصودی
contextually
ازروی قراین
indecisively
ازروی دو دلی
profligately
ازروی هرزگی
stupidly
ازروی نادانی
inefficiently
ازروی بی عرضگی
inefficiently
ازروی بی کفایتی
open mindldly
ازروی بی تعصبی
inadequately
ازروی بی کفایتی
pessimistically
ازروی بد بینی
joyfully
ازروی خوشحالی
querulousy
ازروی کج خلقی
pettishly
ازروی کج خلقی
rakishly
ازروی هرزگی
puerilely
ازروی بچگی
childishly
ازروی بچگی
flippantly
ازروی سبکی
brotherly
ازروی دوستی
perfidiously
ازروی خیانت
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
antagonistically
ازروی رقابت
insesately
ازروی بی عاطفگی
powerlessly
ازروی ضعف
politicly
ازروی مصلحت
irefully
ازروی تندی
irreligiously
ازروی بی دینی
irresolutely
ازروی بی تصمیمی
irreverently
ازروی بی حرمتی
subtly
ازروی زیرکی
by the book
ازروی کتاب
by i
ازروی ندانستگی
blunderingly
ازروی اشتباه
blamelessly
ازروی بی گناهی
basely
ازروی پستی
muddily
ازروی گیجی
mystically
ازروی تصوف
glaringly
ازروی خودنمائی
indecently
ازروی بی شرمی
excursively
ازروی بی ترتیبی
dissolute
ازروی هرزگی
inexorably
ازروی سنگدلی
flatulently
ازروی لاف
flightily
ازروی بوالهوسی
doubliy
ازروی تزویر
dizzily
ازروی گیجی
distastefully
ازروی بی رغبتی
dissolutely
ازروی هرزگی
floutingly
ازروی استهزاء
floutingly
ازروی اهانت
glozingly
ازروی مداهنه
submissively
ازروی فروتنی
disobilgingly
ازروی نامهربانی
emulously
ازروی هم چشمی
flatulently
ازروی نفخ
finically
ازروی وسواس
experientially
ازروی تجربه
facetiously
ازروی شوخی
equivocally
ازروی ایهام
headily
ازروی خودسری
heretically
ازروی فسادعقیده
shabbily
ازروی پستی
distractedly
ازروی گیجی
fatuously
ازروی بیشعوری
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
sure
ازروی یقین
preponderantly
ازروی فضیلت
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
evadingly
ازروی تجاهل
grammatically
ازروی دستور
discontentedly
ازروی نارضایتی
constantly
ازروی ثبات
illy
ازروی بد خواهی
inconstantly
ازروی بی ثباتی
deridingly
ازروی ریشخند
ill humouredly
ازروی بد خویی
ill naturedly
ازروی بد خویی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
surer
ازروی یقین
in the abstract
ازروی تجرید
huffily
ازروی زودرنجی
crookedly
ازروی نادرستی
huffily
ازروی کج خلقی
to get off
برخاستن ازروی
disingenuously
ازروی تزویر
incontinently
ازروی بی عفتی
egotistically
ازروی خودبینی
fractiously
ازروی کج خلقی
dishonorable
ازروی بی شرمی
frivolously
ازروی نادانی
disgustedly
ازروی بیزاری
discursively
ازروی استدلال
immorally
از ازروی بد اخلاقی
surest
ازروی یقین
peaceably
ازروی صلح جویی
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
adherently
هواخواهانه ازروی تابعیت
fierily
ازروی اتش مزاجی
feignedly
ازروی بهانه باتزویر
get over
ازروی چیزی گذشتن
petulantly
ازروی تندی یا کج خلقی
fractiously
ازروی سرکشی عبوسانه
out of mere freak
صرفا ازروی بوالهوسی
cravenly
ازروی ترس وپستی
flightily
ازروی تلون مزاج
flauntingly
باجلوه ازروی خودنمایی
perspicaciously
بفراست ازروی فراست
glibly
ازروی چرب زبانی
rancorously
ازروی کینه وبغض
perfidiously
ازروی پیمان شکنی
flashily
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
genealogically
ازروی نسبت نامه
fictitiously
ازروی جعل بطورعاریتی
papistically
ازروی پاپ پرستی
inadvertenly
ازروی عدم توجه
ground observation
دیدبانی ازروی زمین
vanally
ازروی پستی مزدوروار
disputatiously
ازروی ستیزه جویی
immodestly
ازروی بی حیایی گستاخانه
iniquitously
ازروی بی عدالتی بناحق
inexpertly
ازروی کار ناشناسی
cockily
ازروی گستاخی یاخودبینی
inexpertly
ازروی ناشی گری
commandingly
باتوانایی ازروی قدرت
crassly
ازروی زمختی یاکودنی
contritely
ازروی توبه وپشیمانی
inertly
ازروی بیحالی یا تنبلی
systematically
ازروی یک اسلوب معین
in a partisan spirit
طرفدارانه ازروی تعصب
impatiently
ازروی بیطاقتی باشتیاق
duty call
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
the quilt slipped off the bed
لحاف ازروی رختخواب
well advised
ازروی عقل و منطق
hat in hand
چاپلوسانه ازروی پستی
buck
ازروی خرک پریدن
piggishly
ازروی خوک منشی
by the piece
ازروی کار کرد
bucks
ازروی خرک پریدن
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
endophagous
تغذیه کننده ازروی
nattily
ازروی زبر دستی
roguishly
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
oenology
می شناسی شراب شناسی
haltingly
درنگ کنان ازروی دودلی
passive obedience
فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
inelegantly
ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
intemperately
ازروی افراط با زیاده روی
hieromancy
طالع بینی ازروی قربانی
chastely
ازروی پاکی یاپاکدامنی عفیفانه
condescendingly
ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
disinterestedly
ازروی بی طرفی یابی علاقگی
fawningly
ازروی سبزی پاک کنی
overbearingly
ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
ingenuously
ازروی سادگی بارک گویی
geodetically
ازروی علم زمین پیمایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com