Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
preponderantly
ازروی فضیلت
Other Matches
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
excellence
فضیلت
choiceness
فضیلت
pre eminence
فضیلت
acquirement
فضیلت
pre-eminence
فضیلت
preponderance
فضیلت
accomplishment
فضیلت
virtueless
بی فضیلت
virtu
فضیلت
virtuosa
با فضیلت
vertu
فضیلت
virtue
فضیلت
virtues
فضیلت
virtuosic
با فضیلت
virtue
<adj.>
فضیلت
premium for excellence
جایزه فضیلت
citizenship virtue
فضیلت شهروندی
disparages
انکار فضیلت چیزی راکردن
disparaged
انکار فضیلت چیزی راکردن
disparage
انکار فضیلت چیزی راکردن
from
ازروی
experientially
ازروی تجربه
deridingly
ازروی ریشخند
excursively
ازروی بی ترتیبی
evadingly
ازروی تجاهل
considerately
ازروی ملاحظه
facetiously
ازروی شوخی
fatuously
ازروی بیشعوری
equivocally
ازروی ایهام
ill naturedly
ازروی بد خویی
finically
ازروی وسواس
flatulently
ازروی نفخ
flatulently
ازروی لاف
flightily
ازروی بوالهوسی
floutingly
ازروی استهزاء
enterprisingly
ازروی توکل
emulously
ازروی هم چشمی
crookedly
ازروی نادرستی
discontentedly
ازروی نارضایتی
discursively
ازروی استدلال
corruptly
ازروی تباهی
disgustedly
ازروی بیزاری
dishonorable
ازروی بی شرمی
disingenuously
ازروی تزویر
contumaciously
ازروی سرکشی
contextually
ازروی قراین
disobilgingly
ازروی نامهربانی
dissolutely
ازروی هرزگی
distastefully
ازروی بی رغبتی
dizzily
ازروی گیجی
constrainedly
ازروی اجبار
doubliy
ازروی تزویر
egotistically
ازروی خودبینی
floutingly
ازروی اهانت
fractiously
ازروی کج خلقی
insesately
ازروی بی عاطفگی
irefully
ازروی تندی
irreligiously
ازروی بی دینی
irresolutely
ازروی بی تصمیمی
irreverently
ازروی بی حرمتی
muddily
ازروی گیجی
mystically
ازروی تصوف
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
open mindldly
ازروی بی تعصبی
perfidiously
ازروی خیانت
pettishly
ازروی کج خلقی
querulousy
ازروی کج خلقی
to get off
برخاستن ازروی
politicly
ازروی مصلحت
powerlessly
ازروی ضعف
profligately
ازروی هرزگی
purposelessly
ازروی بی مقصودی
insesately
ازروی بیحسی
inexactly
ازروی بی دقتی
frivolously
ازروی نادانی
glozingly
ازروی مداهنه
headily
ازروی خودسری
heretically
ازروی فسادعقیده
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
ill humouredly
ازروی بد خویی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
illy
ازروی بد خواهی
immorally
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
ازروی تجرید
inconstantly
ازروی بی ثباتی
incontinently
ازروی بی عفتی
indecently
ازروی بی شرمی
indecisively
ازروی دو دلی
indelicately
ازروی بی نزاکتی
submissively
ازروی فروتنی
dissolute
ازروی هرزگی
grammatically
ازروی دستور
distractedly
ازروی گیجی
shabbily
ازروی پستی
joyfully
ازروی خوشحالی
despondently
ازروی افسردگی
empirically
ازروی شارلاتانی
pessimistically
ازروی بد بینی
constantly
ازروی ثبات
inadequately
ازروی بی کفایتی
rakishly
ازروی هرزگی
lightly
ازروی بی علاقگی
despondingly
ازروی افسردگی
puerilely
ازروی بچگی
childishly
ازروی بچگی
inexorably
ازروی سنگدلی
courageously
ازروی جرات
huffily
ازروی کج خلقی
glaringly
ازروی خودنمائی
inquisitively
ازروی کنجکاوی
brotherly
ازروی دوستی
huffily
ازروی زودرنجی
irritably
ازروی تندمزاجی
flippantly
ازروی سبکی
irritably
ازروی تندی
subtly
ازروی زیرکی
inefficiently
ازروی بی کفایتی
economically
ازروی اقتصاد
by the book
ازروی کتاب
circumspectly
ازروی احتیاط
surer
ازروی یقین
basely
ازروی پستی
sure
ازروی یقین
blunderingly
ازروی اشتباه
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
surest
ازروی یقین
antagonistically
ازروی رقابت
by i
ازروی ندانستگی
impatiently
ازروی ناشکیبایی
impatiently
ازروی بی صبری
inefficiently
ازروی بی عرضگی
stupidly
ازروی نادانی
blamelessly
ازروی بی گناهی
perfidiously
ازروی پیمان شکنی
papistically
ازروی پاپ پرستی
nattily
ازروی زبر دستی
hat in hand
چاپلوسانه ازروی پستی
out of mere freak
صرفا ازروی بوالهوسی
impatiently
ازروی بیطاقتی باشتیاق
perspicaciously
بفراست ازروی فراست
feignedly
ازروی بهانه باتزویر
piggishly
ازروی خوک منشی
vanally
ازروی پستی مزدوروار
systematically
ازروی یک اسلوب معین
inexpertly
ازروی ناشی گری
inexpertly
ازروی کار ناشناسی
inadvertenly
ازروی عدم توجه
phonologically
ازروی صدا شناسی
in a partisan spirit
طرفدارانه ازروی تعصب
iniquitously
ازروی بی عدالتی بناحق
peaceably
ازروی صلح جویی
immodestly
ازروی بی حیایی گستاخانه
ground observation
دیدبانی ازروی زمین
rancorously
ازروی کینه وبغض
commandingly
باتوانایی ازروی قدرت
glibly
ازروی چرب زبانی
disputatiously
ازروی ستیزه جویی
well advised
ازروی عقل و منطق
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
petulantly
ازروی تندی یا کج خلقی
endophagous
تغذیه کننده ازروی
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
duty call
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
inertly
ازروی بیحالی یا تنبلی
adherently
هواخواهانه ازروی تابعیت
crassly
ازروی زمختی یاکودنی
by the piece
ازروی کار کرد
cockily
ازروی گستاخی یاخودبینی
contritely
ازروی توبه وپشیمانی
fictitiously
ازروی جعل بطورعاریتی
buck
ازروی خرک پریدن
genealogically
ازروی نسبت نامه
the quilt slipped off the bed
لحاف ازروی رختخواب
roguishly
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
fierily
ازروی اتش مزاجی
fractiously
ازروی سرکشی عبوسانه
bucks
ازروی خرک پریدن
cravenly
ازروی ترس وپستی
flightily
ازروی تلون مزاج
flauntingly
باجلوه ازروی خودنمایی
get over
ازروی چیزی گذشتن
flashily
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
exclaim
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaimed
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaiming
ازروی تعجب فریاد زدن
persuasion
نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
philanthropically
ازروی نوع پرستش یا بشردوستی
passive obedience
فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
overbearingly
ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
distractedly
اشفته وار ازروی حیرت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com