Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
stupidly
ازروی نادانی
frivolously
ازروی نادانی
Other Matches
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
ineptitude
نادانی
stupdity
نادانی
spooniness
نادانی
asininity
نادانی
silliness
نادانی
ignorance
نادانی
desipience
نادانی
doltishness
نادانی
nescience
نادانی
foolishness
نادانی
inscience
نادانی
puerility
نادانی
folly
حماقت نادانی
dense ignorance
نادانی زیاد
frivolouseness
پوچی نادانی
follies
حماقت نادانی
night of ignorance
شام نادانی
i put it down to his ignorance
از نادانی اومیدانم
fooling
نادانی و حماقت کردن
fooled
نادانی و حماقت کردن
fools
نادانی و حماقت کردن
foolhardiness
تهور از روی نادانی
to a ignorance
نادانی بهانه کردن
fool
نادانی و حماقت کردن
daff
ترسو خود را به نادانی زدن
monumental ignorance
نادانی زیاد و شگفت اور
from
ازروی
deridingly
ازروی ریشخند
experientially
ازروی تجربه
facetiously
ازروی شوخی
fatuously
ازروی بیشعوری
finically
ازروی وسواس
flatulently
ازروی نفخ
flatulently
ازروی لاف
flightily
ازروی بوالهوسی
floutingly
ازروی استهزاء
floutingly
ازروی اهانت
fractiously
ازروی کج خلقی
inexorably
ازروی سنگدلی
dissolute
ازروی هرزگی
glozingly
ازروی مداهنه
headily
ازروی خودسری
heretically
ازروی فسادعقیده
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
excursively
ازروی بی ترتیبی
evadingly
ازروی تجاهل
huffily
ازروی زودرنجی
huffily
ازروی کج خلقی
discontentedly
ازروی نارضایتی
discursively
ازروی استدلال
disgustedly
ازروی بیزاری
dishonorable
ازروی بی شرمی
disingenuously
ازروی تزویر
disobilgingly
ازروی نامهربانی
dissolutely
ازروی هرزگی
distastefully
ازروی بی رغبتی
dizzily
ازروی گیجی
grammatically
ازروی دستور
doubliy
ازروی تزویر
egotistically
ازروی خودبینی
emulously
ازروی هم چشمی
enterprisingly
ازروی توکل
equivocally
ازروی ایهام
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
corruptly
ازروی تباهی
ill humouredly
ازروی بد خویی
mystically
ازروی تصوف
preponderantly
ازروی فضیلت
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
open mindldly
ازروی بی تعصبی
perfidiously
ازروی خیانت
pettishly
ازروی کج خلقی
querulousy
ازروی کج خلقی
distractedly
ازروی گیجی
politicly
ازروی مصلحت
powerlessly
ازروی ضعف
profligately
ازروی هرزگی
shabbily
ازروی پستی
purposelessly
ازروی بی مقصودی
surest
ازروی یقین
surer
ازروی یقین
submissively
ازروی فروتنی
sure
ازروی یقین
muddily
ازروی گیجی
irreverently
ازروی بی حرمتی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
ill naturedly
ازروی بد خویی
illy
ازروی بد خواهی
immorally
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
ازروی تجرید
inconstantly
ازروی بی ثباتی
incontinently
ازروی بی عفتی
indecently
ازروی بی شرمی
indecisively
ازروی دو دلی
indelicately
ازروی بی نزاکتی
inexactly
ازروی بی دقتی
insesately
ازروی بیحسی
insesately
ازروی بی عاطفگی
irefully
ازروی تندی
irreligiously
ازروی بی دینی
irresolutely
ازروی بی تصمیمی
to get off
برخاستن ازروی
constantly
ازروی ثبات
empirically
ازروی شارلاتانی
courageously
ازروی جرات
inquisitively
ازروی کنجکاوی
irritably
ازروی تندمزاجی
childishly
ازروی بچگی
basely
ازروی پستی
blamelessly
ازروی بی گناهی
blunderingly
ازروی اشتباه
irritably
ازروی تندی
by i
ازروی ندانستگی
antagonistically
ازروی رقابت
inefficiently
ازروی بی عرضگی
glaringly
ازروی خودنمائی
pessimistically
ازروی بد بینی
joyfully
ازروی خوشحالی
rakishly
ازروی هرزگی
puerilely
ازروی بچگی
inadequately
ازروی بی کفایتی
subtly
ازروی زیرکی
flippantly
ازروی سبکی
brotherly
ازروی دوستی
inefficiently
ازروی بی کفایتی
by the book
ازروی کتاب
circumspectly
ازروی احتیاط
contextually
ازروی قراین
considerately
ازروی ملاحظه
contumaciously
ازروی سرکشی
impatiently
ازروی ناشکیبایی
impatiently
ازروی بی صبری
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
crookedly
ازروی نادرستی
lightly
ازروی بی علاقگی
despondingly
ازروی افسردگی
despondently
ازروی افسردگی
constrainedly
ازروی اجبار
economically
ازروی اقتصاد
immodestly
ازروی بی حیایی گستاخانه
systematically
ازروی یک اسلوب معین
well advised
ازروی عقل و منطق
cravenly
ازروی ترس وپستی
the quilt slipped off the bed
لحاف ازروی رختخواب
inadvertenly
ازروی عدم توجه
vanally
ازروی پستی مزدوروار
perspicaciously
بفراست ازروی فراست
glibly
ازروی چرب زبانی
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
papistically
ازروی پاپ پرستی
in a partisan spirit
طرفدارانه ازروی تعصب
rancorously
ازروی کینه وبغض
piggishly
ازروی خوک منشی
perfidiously
ازروی پیمان شکنی
peaceably
ازروی صلح جویی
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
out of mere freak
صرفا ازروی بوالهوسی
impatiently
ازروی بیطاقتی باشتیاق
nattily
ازروی زبر دستی
roguishly
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
buck
ازروی خرک پریدن
bucks
ازروی خرک پریدن
iniquitously
ازروی بی عدالتی بناحق
inexpertly
ازروی کار ناشناسی
inexpertly
ازروی ناشی گری
inertly
ازروی بیحالی یا تنبلی
phonologically
ازروی صدا شناسی
flauntingly
باجلوه ازروی خودنمایی
disputatiously
ازروی ستیزه جویی
flashily
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
cockily
ازروی گستاخی یاخودبینی
petulantly
ازروی تندی یا کج خلقی
commandingly
باتوانایی ازروی قدرت
fractiously
ازروی سرکشی عبوسانه
by the piece
ازروی کار کرد
duty call
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
adherently
هواخواهانه ازروی تابعیت
endophagous
تغذیه کننده ازروی
genealogically
ازروی نسبت نامه
contritely
ازروی توبه وپشیمانی
hat in hand
چاپلوسانه ازروی پستی
fierily
ازروی اتش مزاجی
crassly
ازروی زمختی یاکودنی
fictitiously
ازروی جعل بطورعاریتی
ground observation
دیدبانی ازروی زمین
get over
ازروی چیزی گذشتن
feignedly
ازروی بهانه باتزویر
flightily
ازروی تلون مزاج
sympathetically
ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
politicly
مدبرانه ازروی کاردانی یا زیرکی
elaborately
ازروی صنعت و نازک کاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com