Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
systematically
ازروی یک اسلوب معین
Other Matches
injudiciously
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pig headedly
ازروی کله شقی ازروی کودنی
pusillanimously
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
fast and loose
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
false attack
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
expertly
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
fashioned
اسلوب
method
اسلوب
fashions
اسلوب
mode
اسلوب
modes
اسلوب
fashioning
اسلوب
methods
اسلوب
methode
اسلوب
technique
اسلوب
techniques
اسلوب
systems
اسلوب
system
اسلوب
fashion
اسلوب
methodology
اسلوب شناسی
matching technique
اسلوب همتاسازی
methodologies
اسلوب شناسی
measuring method
اسلوب سنجش
immethodical
بدون اسلوب
systems
طرز اسلوب
technique
اسلوب کار
methodical
اسلوب دار
system
طرز اسلوب
techniques
اسلوب کار
methodologist
اسلوب شناس
luria technique
اسلوب لوریا
white ground technique
اسلوب نقاشی
systemization
اسلوب سازی
methodically
از روی اسلوب با قاعده
matching technique
اسلوب جور کردن
systematize
دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
systemmatize
دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
nonoverlap processing
نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
time charter
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
from
ازروی
ill humouredly
ازروی بد خویی
ill humouredly
ازروی بدخلقی
ill humouredness
ازروی بد خلقی
crookedly
ازروی نادرستی
corruptly
ازروی تباهی
contumaciously
ازروی سرکشی
floutingly
ازروی اهانت
antagonistically
ازروی رقابت
deridingly
ازروی ریشخند
heretically
ازروی فسادعقیده
glozingly
ازروی مداهنه
hurry scurry
ازروی دستپاچگی
hurry skurry
ازروی دستپاچگی
frivolously
ازروی نادانی
fractiously
ازروی کج خلقی
inefficiently
ازروی بی کفایتی
stupidly
ازروی نادانی
headily
ازروی خودسری
contextually
ازروی قراین
constrainedly
ازروی اجبار
indecisively
ازروی دو دلی
incontinently
ازروی بی عفتی
by i
ازروی ندانستگی
indecently
ازروی بی شرمی
indelicately
ازروی بی نزاکتی
inexactly
ازروی بی دقتی
blamelessly
ازروی بی گناهی
insesately
ازروی بیحسی
inconstantly
ازروی بی ثباتی
in the abstract
ازروی تجرید
immorally
از ازروی بد اخلاقی
considerately
ازروی ملاحظه
cold heartedly
ازروی بی عاطفگی
ill naturedly
ازروی بد خویی
illy
ازروی بد خواهی
inefficiently
ازروی بی عرضگی
circumspectly
ازروی احتیاط
basely
ازروی پستی
by the book
ازروی کتاب
insesately
ازروی بی عاطفگی
emulously
ازروی هم چشمی
empirically
ازروی شارلاتانی
egotistically
ازروی خودبینی
doubliy
ازروی تزویر
dizzily
ازروی گیجی
distastefully
ازروی بی رغبتی
dissolutely
ازروی هرزگی
flippantly
ازروی سبکی
disobilgingly
ازروی نامهربانی
disingenuously
ازروی تزویر
joyfully
ازروی خوشحالی
rakishly
ازروی هرزگی
enterprisingly
ازروی توکل
equivocally
ازروی ایهام
brotherly
ازروی دوستی
glaringly
ازروی خودنمائی
subtly
ازروی زیرکی
evadingly
ازروی تجاهل
excursively
ازروی بی ترتیبی
childishly
ازروی بچگی
puerilely
ازروی بچگی
dishonorable
ازروی بی شرمی
pessimistically
ازروی بد بینی
despondingly
ازروی افسردگی
despondently
ازروی افسردگی
lightly
ازروی بی علاقگی
economically
ازروی اقتصاد
finically
ازروی وسواس
impatiently
ازروی بی صبری
impatiently
ازروی ناشکیبایی
flatulently
ازروی نفخ
flatulently
ازروی لاف
discontentedly
ازروی نارضایتی
irritably
ازروی تندی
inadequately
ازروی بی کفایتی
disgustedly
ازروی بیزاری
experientially
ازروی تجربه
facetiously
ازروی شوخی
discursively
ازروی استدلال
fatuously
ازروی بیشعوری
courageously
ازروی جرات
inquisitively
ازروی کنجکاوی
irritably
ازروی تندمزاجی
floutingly
ازروی استهزاء
open mindldly
ازروی بی تعصبی
flightily
ازروی بوالهوسی
constantly
ازروی ثبات
inexorably
ازروی سنگدلی
politicly
ازروی مصلحت
powerlessly
ازروی ضعف
dissolute
ازروی هرزگی
profligately
ازروی هرزگی
to get off
برخاستن ازروی
muddily
ازروی گیجی
purposelessly
ازروی بی مقصودی
mystically
ازروی تصوف
obedienlv
ازروی فرمانبرداری
shabbily
ازروی پستی
distractedly
ازروی گیجی
blunderingly
ازروی اشتباه
preponderantly
ازروی فضیلت
grammatically
ازروی دستور
huffily
ازروی کج خلقی
huffily
ازروی زودرنجی
irresolutely
ازروی بی تصمیمی
sure
ازروی یقین
querulousy
ازروی کج خلقی
surer
ازروی یقین
pettishly
ازروی کج خلقی
perfidiously
ازروی خیانت
irreverently
ازروی بی حرمتی
irreligiously
ازروی بی دینی
surest
ازروی یقین
submissively
ازروی فروتنی
irefully
ازروی تندی
endophagous
تغذیه کننده ازروی
by the piece
ازروی کار کرد
out of mere freak
صرفا ازروی بوالهوسی
cravenly
ازروی ترس وپستی
get over
ازروی چیزی گذشتن
rancorously
ازروی کینه وبغض
buck
ازروی خرک پریدن
fictitiously
ازروی جعل بطورعاریتی
inertly
ازروی بیحالی یا تنبلی
impatiently
ازروی بیطاقتی باشتیاق
perfidiously
ازروی پیمان شکنی
flashily
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
phonologically
ازروی صدا شناسی
peaceably
ازروی صلح جویی
flauntingly
باجلوه ازروی خودنمایی
flightily
ازروی تلون مزاج
piggishly
ازروی خوک منشی
fractiously
ازروی سرکشی عبوسانه
feignedly
ازروی بهانه باتزویر
papistically
ازروی پاپ پرستی
genealogically
ازروی نسبت نامه
fierily
ازروی اتش مزاجی
ground observation
دیدبانی ازروی زمین
glibly
ازروی چرب زبانی
with a bad grace
به اکراه ازروی بی میلی
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
cockily
ازروی گستاخی یاخودبینی
immodestly
ازروی بی حیایی گستاخانه
perspicaciously
بفراست ازروی فراست
in a partisan spirit
طرفدارانه ازروی تعصب
commandingly
باتوانایی ازروی قدرت
inadvertenly
ازروی عدم توجه
inexpertly
ازروی کار ناشناسی
inexpertly
ازروی ناشی گری
adherently
هواخواهانه ازروی تابعیت
contritely
ازروی توبه وپشیمانی
well advised
ازروی عقل و منطق
vanally
ازروی پستی مزدوروار
hat in hand
چاپلوسانه ازروی پستی
roguishly
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
bucks
ازروی خرک پریدن
nattily
ازروی زبر دستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com