English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English Persian
he seems to have died ازقرارمعلوم مرده است
Other Matches
stillborn زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirths زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
in the dust مرده
low spirited دل مرده
low-spirited دل مرده
extinct مرده
hearse مرده کش
hearses مرده کش
at rest مرده
lifeless مرده
exanimate مرده
his heart sank دل مرده شد
defunct مرده
one-man یک مرده
one man یک مرده
deceased مرده
six feet under <idiom> مرده
dead مرده
vapid مرده
death watch پاسبان مرده
death day سال مرده
deadball توپ مرده
death feigning مرده نمایی
playing dead مرده نمایی
death's head جمجمه مرده
dead ball توپ مرده
deadness حالت مرده
out of play توپ مرده
dead rise فاصله مرده
dead soils خاکهای مرده
dead space فضای مرده
dead as a d. بکلی مرده
dead load بار مرده
blate روح مرده
dead storage گنجایش مرده
dead storage حجم مرده
dead time زمان مرده
dead band نوار مرده
dead volume حجم مرده
down with him مرده باد
dull finish کالیبر مرده
necropsy مرده نگری
non productive time زمان مرده
pah مرده شور
reliquiae مرده ریگ
resurrection man مرده دزد
resurrectionist مرده دزد
saprophage مرده خوار
slaked lime اهک مرده اهک مرده
still born مرده بدنیاامده
dead as a doornail <idiom> کاملا مرده
living corpse مرده متحرک
necrophobia مرده هراسی
necrophilia مرده گرایی
dull finish رخده مرده
exanimate دل مرده وبیروح
ground swell موج مرده
idle turn کلاف مرده
idle wire سیم مرده
inhumationist مرده خاک کن
lyke wake پاسبانی مرده در شب
murrain گوشت مرده
necrolatry مرده پرستی
necromania مرده پرستی
necrophagous مرده خور
necrophagous مرده خوار
air slaked lime اهک مرده
swells موج مرده
death masks قیافه مرده
death mask قیافه مرده
defunct مرده درگذشته
autopsy تشریح مرده
autopsies تشریح مرده
cremations مرده سوزانی
cremation مرده سوزانی
time lags زمان مرده
morgues مرده خانه
swell موج مرده
swelled موج مرده
morgue مرده خانه
widower مرد زن مرده
time lag زمان مرده
stillbirth مرده زاد
stillbirths مرده زاد
widowers مرد زن مرده
parted درگذشته مرده
back lash eliminator تعادل در مسیر مرده
funeral home مرده شوی خانه
protoxlead سنگ مرده مرتک
gralloch احشای گوزن مرده
dead-house مرده شوی خانه
plague on it مرده شورش ببرد
inheritances مرده ریگ وراثت
mortuaries مرده شوی خانه
inheritance مرده ریگ وراثت
aeropause منطقه جوی مرده
cirerar yurn فرف خاکستر مرده
necromimesis خود مرده انگاری
blast it مرده شورش را ببرد
balefire اتش مرده سوزانی
sequestrum قسمت بافت مرده
mortuary مرده شوی خانه
sloughy شبیه پوست مرده
cadaveric دارای رنگ مرده
time lags فاصله زمانی مرده
d. paleness رنگ ارام مرده
autopsies تشریح نسج مرده
autopsy تشریح نسج مرده
still born مرده زاییده شده
death mask ماسک صورت مرده
Speak well of the dead . <proverb> پشت سر مرده بد نگو.
time lag فاصله زمانی مرده
eloge ستایش شخص مرده
He is not dead by any chance , is he ? نکند مرده باشد ؟
departed مرده درگذشته مرحوم
death masks ماسک صورت مرده
To be crazy about agirl . کشته مرده دختری بودن
prosector تشریح کننده بدن مرده
cadaverous دارای رنگ پریده و مرده
sciomantic غیبگو از روی سایه مرده
deathy مرگ نما مرده وار
natimortality امار مرده زاییده شدگان
palls تابوت محتوی مرده حائل
palling تابوت محتوی مرده حائل
heritage مرده ریگ سهم موروثی
palled تابوت محتوی مرده حائل
pall تابوت محتوی مرده حائل
f. pile or pyre توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
crematory کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
sciomacy غیب گویی از روی سایه مرده
funeral pyre توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
urn گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
urns گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
postmortem مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
under hatches زیر عرشه دوراز نظر مرده
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
wraith روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
necrotic دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
wraiths روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
ossuary فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
ossuary محل امانت گذاری استخوان مرده
obsequial وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
zombiism اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematorium کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoria کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerators کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
incinerator کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoriums کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
clavus میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
corn میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
pyres توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
twicer حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
pyre توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
But his body was eventually recovered. اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
give someone an inch and they will take a mile <idiom> اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
transmigration حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
hatchment صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
gavelkind تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
funeral home محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
infarct ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
direct loading مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
zombies روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombi روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
back frow اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
undertaking کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaker کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
copyright اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com