English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
he ia as leanas a rake ازلاغری دنده هایش رامیتوان شمرد
Other Matches
intuitionism عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
he seized upon the chance فرصت راغنیمت شمرد
his money is more than can ازانست که بتوان شمرد
incomputably بطوریکه نتوان شمرد
One must take time by the forelock . وقت را باید غنیمت شمرد
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
he is something of a musician تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
no enemy is insignificant دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
pinioning دنده پینیون دنده لایتناهی
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
They ripped off his medals . مدال هایش را از سینه اش کندند
blood sprang to his cheeks خون درگونه هایش دوید
his kidnegs have gone w گرده هایش درست کارنمیکنند
countering 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
countered 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
palmipede پرندهای که پنجه هایش پرده دارد
He was wearing his decorations . نشان هایش را به سینه زده بود
sell-outs تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell out تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
She was crying over her misfortunes. ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
atlas قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlases قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
to i.a person for his actions کسیرا ازمسئولیت قانونی دربرابر کرده هایش رهاکردن
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
rougher دنده دنده کننده
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
DIF file استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
sprocket دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
drive دنده
drives دنده
slat دنده ها
strict یک دنده
dependum ته دنده
costa دنده
hard-nosed یک دنده
geap دنده
spare ribs سر دنده
strictest یک دنده
stricter یک دنده
gears دنده
gear دنده
rib دنده
geared دنده
slats دنده ها
worm gear دنده مورب
gearboxes جعبه دنده
bevel gear دنده کرامویل
gearing جعبه دنده
bevel gear دنده مورب
bendix دنده استارت
wheelwork چرخ دنده
bendix دنده بندیکس
worm gear دنده مارپیچی
cogwheel چرخ دنده
cramwheel دنده کرامویل
gear cutter دنده تراش
sprocket دنده زنجیر
shifting lever دسته دنده
gear level دسته دنده
gear wheel چرخ دنده
planetary gear دنده خورشیدی
pinwheel چرخ دنده
high speed دنده سریع
low gear دنده کندکن
laticostate دنده پهن
jackshaft دنده دو در اتومبیل
jackshaft دنده عقب
steering gear دنده فرمان
steering gear دنده سکان
cramwheel دنده مخروطی
dependum angle زاویه ته دنده
spur gear دنده ملخی
drive mechanism جعبه دنده
transmission case جعبه دنده
top radius گردی سر دنده
toothed wheel چرخ دنده
external thread دنده خارجی
spareribs گوشت دنده
gear box جعبه دنده
gear case جعبه دنده
french chop گوشت دنده
gearbox جعبه دنده
gear wheels چرخ دنده ها
pinion جرخ دنده
pinions جرخ دنده
gearshift میله دنده
gearshift دنده عوض کن
gearshifts میله دنده
gearshifts دنده عوض کن
pinioning جرخ دنده
frame دنده عرضی
stave دنده بشکه
stick shift دسته دنده
cross-rib دنده ی قوس
rib گوشت دنده
rib دنده میله
cog دنده چرخ
ratchet دنده جغجغه ای
gearwheels چرخ دنده ها
cogwheels چرخ دنده ها
cog wheels چرخ دنده ها
reverse gear دنده معکوس
reverse gears دنده معکوس
sheath تیزی دنده
sheaths تیزی دنده
cogged wheels چرخ دنده ها
gearwheel چرخ دنده
ribbed دنده دار
grooved دنده دار
timber دنده عرضی
cog [cogwheel] چرخ دنده
cog wheel چرخ دنده
cogs دنده چرخ
longitudinal دنده طولی
geared جعبه دنده
gears چرخ دنده
gear چرخ دنده
geared چرخ دنده
transmissions جعبه دنده
gear جعبه دنده
thread دنده پیچ
threads دنده پیچ
gears جعبه دنده
cogged wheel چرخ دنده
chop گوشت دنده
transmission جعبه دنده
pair of gears زوج چرخ دنده
worm wheel دنده کرمی شکل
precostal واقع در پیش دنده ها
planetary gear چرخ دنده سیارهای
planetary gear جعبه دنده خورشیدی
gear box جعبه دنده گیرباکس
worm wheel چرخ دنده حلزونی
step up gear چرخ دنده افزاینده
spare ribs گوشت دنده با استخوان
quick change gearbox جعبه دنده نورتون
get up on the wrong side of the bed <idiom> از دنده چپ بلند شدن
magnetic gear shift دسته دنده مغناطیسی
worm gear چرخ دنده حلزونی
rachet ضامن چرخ دنده
tumble gear چرخ دنده واسطه
transmission gear چرخ دنده انتقال
steering gear جعبه دنده فرمان
tricostate سه دندهای دارای سه دنده
transmission oil روغن جعبه دنده
sun gear چرخ دنده خورشیدی
cross-springer [دنده اریب در طاق]
transmission grease گریس جعبه دنده
gear lever دسته دنده اتومبیل
reduction gear چرخ دنده کاهنده
riblet انتهای دنده گوسفند
sawtooth wave موج دنده ارهای
short ribs گوشت با استخوان دنده
gear shift دسته دنده اتومبیل
gear stick دسته دنده اتومبیل
starter gear ring چرخ دنده استارتر
it serves him right دنده اش هم نرم شود
controlled stick steering دسته دنده خودکار
gear assembly مجموعه چرخ دنده ها
gear case پوسته جعبه دنده
gear change box جعبه تعویض دنده
gear پوشش دنده دار
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
gear friction اصطکاک چرخ دنده
pinioning دنده هرزه گرد
rack چرخ دنده دار
gear in درگیری دو چرخ دنده
gear quadrant ماهک جعبه دنده
geared پوشش دنده دار
four gear drive گیربکس چهار دنده
gears پوشش دنده دار
contact backlash دنده کور تماس
compasition gear چرخ دنده مرکب
bevel gearing گیربکس دنده مخروطی
crown gear چرخ دنده محدب
differential gear دنده عقب اتومبیل
driving gear چرخ دنده محرک
eight speed gear drive گیربکس هشت دنده
bevel gear drive جعبه دنده مخروطی
bevel gear چرخ دنده مخروطی
nut چرخ دنده ساعت
rib هرچیز شبیه دنده
gear ratio نسبت چره دنده ها
he broke his rib or something دنده منده اش شکست
ratchets ضامن چرخ دنده
ratchet ضامن چرخ دنده
wracks چرخ دنده دار
helical gear چرخ دنده حلزونی
spiral gear چرخ دنده حلزونی
wracked چرخ دنده دار
high gear دنده قوی خودرو
hoisting gear چرخ دنده بالابر
racks چرخ دنده دار
pull gear چرخ دنده بالابر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com