Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
crucial experiment
ازمایش تعیین کننده
Other Matches
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
joming test
ازمایش تعیین سختی فلزات
vicker's diamond hardness tester
دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
rivet test
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
designative
اشاره کننده تعیین کننده
tester
ازمایش کننده
line tester
ازمایش کننده خط
triers
ازمایش کننده
trier
ازمایش کننده
test pilot
خلبان ازمایش کننده هواپیما
grid current tester
ازمایش کننده جریان شبکه
hardness tester
ازمایش کننده یا تستر سختی
test pilots
خلبان ازمایش کننده هواپیما
fatigue testing machine
دستگاه ازمایش کننده خستگی
flash point tester
ازمایش کننده نقطه اشتعال
determinant
تعیین کننده
determinants
تعیین کننده
indicating
تعیین کننده
determinative
تعیین کننده
crucially
تعیین کننده
crucial
تعیین کننده
dream determinant
تعیین کننده رویا
rorschach determinant
تعیین کننده رورشاخ
determinants
عامل تعیین کننده
form determinant
تعیین کننده شکل
oddsmaker
تعیین کننده امتیاز
determining tendency
گرایش تعیین کننده
coefficient of determination
ضریب تعیین کننده
determinant
عامل تعیین کننده
electroscope
تعیین کننده برق
laser disignator
تعیین کننده هدف لیزری
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
authenticator
تعیین کننده سیستم نشانی
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
words of limitation
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
boxman
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
localizer
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assay
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
policy maker
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
dial test indicator
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
experiments
ازمایش
tested
ازمایش
experiment
ازمایش
trials
ازمایش
assay
ازمایش
experimented
ازمایش
testing
ازمایش
tests
ازمایش
assays
ازمایش
experimenting
ازمایش
g
ازمایش
shyest
ازمایش
screening
ازمایش
shies
ازمایش
experimentation
ازمایش
shy
ازمایش
shyer
ازمایش
shied
ازمایش
shying
ازمایش
vetting
ازمایش
examen
ازمایش
checking
ازمایش
trial
ازمایش
testing stand
سکوی ازمایش
impact test
ازمایش ضربه
testing of materials
ازمایش مصالح
try
سنجیدن ازمایش
burn in
ازمایش روشن
bulging test
ازمایش برامدگی
tester
دستگاه ازمایش
buckling test
ازمایش خمشی
retrials
ازمایش مجدد
retrial
ازمایش مجدد
break proof
ازمایش شکست
shop test
ازمایش کارگاهی
image test
ازمایش تصویر
cadmium test
ازمایش با کادمیم
examined
ازمایش کردن
shear test
ازمایش برشی
examines
ازمایش کردن
examining
ازمایش کردن
division check
ازمایش تقسیم
gage
ازمایش کردن
testing of materials
ازمایش مواد
chalktest
ازمایش اب ناپذیری با گچ
testing stand
میز ازمایش
buzzer test
ازمایش بیرز
self test
ازمایش خودکار
testing load
بار ازمایش
weathring test
ازمایش فرسایش
test hole
چاه ازمایش
temptation
ازمایش امتحان
test equipment
وسایل ازمایش
examinations
امتحان ازمایش
examination
امتحان ازمایش
random test
ازمایش نامنظم
random test
ازمایش پیشامدی
test element
وسیله ازمایش
test course
مسافت ازمایش
test clip
گیره ازمایش
inspection test
ازمایش کار
test bed
صفحه ازمایش
test bed
میز ازمایش
test bay
میدان ازمایش
probation
ازمایش امتحان
temptations
ازمایش امتحان
assay
ازمایش سنجش
experience
تجربه ازمایش
test specimen
نمونه ی ازمایش
rattler test
ازمایش تردی
test specimen
نمونه ازمایش
test set
دستگاه ازمایش
test series
سری ازمایش
test room
اطاق ازمایش
test plan
طرح ازمایش
test piece
نمونه ازمایش
test model
نمونه ی ازمایش
blank experiment
ازمایش مچ گیری
rattler test
ازمایش تورق
assays
ازمایش سنجش
experiencing
تجربه ازمایش
experiences
تجربه ازمایش
testing time
زمان ازمایش
flattening test
ازمایش توزیعی
experimental design
طرح ازمایش
quiz
ازمایش کردن
quizzes
ازمایش کردن
regression testing
ازمایش رگرسیون
examination of the soil
ازمایش خاک
crippling test
ازمایش لهیدگی
evaluation score
نمره ازمایش
cupping test
ازمایش فنجانی
cup test
ازمایش قاشقی
gaff
ازمایش سخت
program testing
ازمایش برنامه
gauge
ازمایش کردن
gauged
ازمایش کردن
experimentalist
اهل ازمایش
explosion proof
ازمایش- انفجار
torsion test
ازمایش پیچش
triable
ازمایش کردنی
trial and erroe
ازمایش و خطا
preliminary test
ازمایش مقدماتی
trial and error
ازمایش و خطا
trial and error
ازمایش ولغزش
final test
ازمایش نهائی
fatigue test
ازمایش خستگی
factorial design
ازمایش فاکتوریل
triaxial shear test
ازمایش سه محوری
triaxial test
ازمایش سه بعدی
probational
ازمایش امتحان
probationership
ازمایش کاری
two stage experiment
ازمایش دو مرحلهای
gauges
ازمایش کردن
examine
ازمایش کردن
to bring to the proof
ازمایش کردن
doubling test
ازمایش تا شویی
comparison test
ازمایش مقایسهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com