Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
environmental test
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
Other Matches
to tip something
[British E]
رسوب کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
ذخیره کردن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
to tip something
[British E]
ته نشین شدن چیزی
[محیط زیست]
[بوم شناسی]
[حفاظت محیط زیست]
environment
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environments
محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environment
محیط زیست
environments
محیط زیست
environmentalists
محیط زیست گرا
environmentalist
محیط زیست گرا
environmentalist
محیط زیست شناس
environmental conservation
حفافت محیط زیست
environmental protection
حفاظت محیط زیست
environmentalists
محیط زیست شناس
environmentalism
محیط زیست گرایی
environmentalism
محیط زیست شناسی
environmental services
دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
rezone
محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology
رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
the Green Dot®
[recycling symbol]
علامت نقطه سبز
[بازچرخی در محیط زیست]
to greenwash
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
sere
تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
greenwash
نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
Plans for the dam have been rejected by environmentalists.
برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
flight test
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
soil examination
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
flight test
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
ambiance
محیط
milieu
محیط
mediums
محیط
medium
محیط
ambience
محیط
circumferences
محیط
circumference
محیط
millieu
محیط
settings
محیط
outward things
محیط
surroundings
محیط
spheres
محیط
setting
محیط
milieux
محیط
milieus
محیط
environments
محیط
environment
محیط
perimeter
محیط
sphere
محیط
perimeters
محیط
outlines
محیط
outlining
محیط
lapped
محیط
lap
محیط
peripheries
محیط
entourage
محیط
girth
محیط
outside
محیط
circuity
محیط
entourages
محیط
outsides
محیط
outlined
محیط
outline
محیط
periphery
محیط
girths
محیط
environment architecture
معماری محیط
acclimatization
سازش با محیط
in vivo
در محیط طبیعی
environmentalist
محیط نگر
perimeter
پیرامون محیط
ill neighboured
دارای محیط بد
perimeters
پیرامون محیط
in vitro
در محیط مصنوعی
environmentalists
محیط نگر
circle
محیط دایره
workbench
محیط کاری
circumambient
محیط دورگردیدن
peripheries
محیط حدود
perimeter
[circumference]
of a circle
محیط دایره
periphery
محیط حدود
threptic
محیط زاد
milieu
محیط اجتماعی
silhouette
محیط مریی
milieus
محیط اجتماعی
milieux
محیط اجتماعی
mixed environment
محیط درهم
workbenches
محیط کاری
comprehensive
وسیع محیط
silhouettes
محیط مریی
contour
محیط مرئی
dispersive medium
محیط پخش
living environment
محیط زنده
circumference
محیط دایره
milieu therapy
محیط درمانی
therapeutic millieu
محیط درمانی
bonification
به سازی محیط
miseenscene
محیط کلی
circling
محیط دایره
operational environment
محیط عملیاتی
windowing environment
محیط پنجرهای
circumferences
محیط دایره
dispersion medium
محیط پاشندگی
bodification
بهسازی محیط
operational environment
محیط فعالیت
induced environment
محیط القایی
ambient temperature
دمای محیط
ambient pressure
فشار محیط
mediums
محیط کشت
shelf environment
محیط کم عمق
circled
محیط دایره
medium
محیط کشت
social milieu
محیط اجتماعی
climate for growth
محیط رشد
polarization of a medium
قطبش محیط
circles
محیط دایره
psychological environment
محیط روانی
atmospheric environement
محیط جوی
environmetal protection
حمایت محیط زیستی
terrestrial environment
وضع محیط زمین
element
محیط طبیعی اخشیج
elements
محیط طبیعی اخشیج
misfits
غیر متجانس با محیط
misfit
غیر متجانس با محیط
outsides
محیط دست بالا
atlantic
دریای محیط غربی
eco-
پیشوند محیط پرگیر
collapse design
محاسبه در محیط خمیری
metaerg
صفت محیط زاد
it is meters
محیط ان دومتر است
domain knowledge
دانش محیط کاربرد
induced environment
محیط القا شده
derealization
دگرسان بینی محیط
data base environment
محیط پایگاه داده
outside
محیط دست بالا
archibenthal enviroment
محیط ژرف اقیانوس
acid cure
پخت در محیط اسیدی
environmental psychology
روانشناسی محیط نگر
peripheral
دورهای وابسته به محیط
accommodations
سازش با مقتضیات محیط
accommodation
سازش با مقتضیات محیط
bonification scheme
طرح بهسازی محیط
circumstance
شرایط محیط اهمیت
psychonomics
محیط شناسی روانی
acid catalysis
کاتالیزور در محیط اسیدی
great circle
بزرگترین دایره محیط یک کره
tested
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
element
عامل اصلی محیط طبیعی
test
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
elastic design
طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
inverts
تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting
تغییر اعداد در محیط دودویی
invert
تغییر اعداد در محیط دودویی
eupelagic environment
محیط زیر لایه زیرین
acclimatization
توافق بااب و هوای یک محیط
acclimatation
توافق بااب و هوای یک محیط
living environment
جانداران محیط زیوندگان- پرمون
contamination
عدم خلوص و یکنواختی محیط
tests
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
climb the wall
<idiom>
از محیط خسته وعصبانی شدن
elements
عامل اصلی محیط طبیعی
oxydizing agents
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
the outer world
مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
contour
محیط مریی دوره میزان منحنی
demarcation
نشان دادن اختلاف بین دو محیط
accomodation
تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
acid alkylation
الکیل دار کردن در محیط اسیدی
track
[on a sound recording medium]
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
archive
قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
archive
کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
environmental refugee
پناهنده محیط زیستی
[بوم شناسی ]
[سیاست]
music track
تیتر موسیقی
[روی محیط ضبط صوت]
extraterrestrials
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
stenotopic
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
airspeed
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
extraterrestrial
بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
alternate
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternates
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
ecesis
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
autecology
مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
airspeeds
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
shyest
ازمایش
shyer
ازمایش
shying
ازمایش
examen
ازمایش
experimentation
ازمایش
vetting
ازمایش
checking
ازمایش
g
ازمایش
shy
ازمایش
assay
ازمایش
tested
ازمایش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com