Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
card sorting test
ازمون دسته بندی برگه ها
Other Matches
sorting test
ازمون دسته بندی
color sorting test
ازمون دسته بندی رنگها
test scaling
مقیاس بندی ازمون
ordering test
ازمون رده بندی
agct
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
army genetal classification test
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
assortment
دسته بندی
ordinations
دسته بندی
assortments
دسته بندی
faction
دسته بندی
grading
دسته بندی
clustering
دسته بندی
classification
دسته بندی
ordination
دسته بندی
classifications
دسته بندی
scale
دسته بندی
rating
دسته بندی
groupage
دسته بندی
junta
دسته بندی
factions
دسته بندی
juntas
دسته بندی
ratings
دسته بندی
sort
دسته بندی کردن
rally
دسته بندی کردن
to categorize
دسته بندی کردن
categorises
دسته بندی کردن
assorted
<adj.>
دسته بندی شده
classification chart
نمودار دسته بندی
clanship
دسته بندی قبیلهای
classification
عمل دسته بندی
resort
دسته بندی کردن
resorted
دسته بندی کردن
resorts
دسته بندی کردن
sorter
دسته بندی کننده
categorised
دسته بندی کردن
classifications
عمل دسته بندی
grades
دسته بندی کردن
grade
دسته بندی کردن
zone
ناحیه دسته بندی
zones
ناحیه دسته بندی
group
دسته بندی کردن
divisions
قسمت دسته بندی
junto
دسته بندی سیاسی
regimentalation
دسته بندی کردن
rating
دسته بندی کردن
division
قسمت دسته بندی
factionist
عضو دسته بندی
to erect into
دسته بندی کردن به
ratings
دسته بندی کردن
qsort
دسته بندی پرسشها
groups
دسته بندی کردن
categorising
دسته بندی کردن
classifying
دسته بندی کردن
categorize
دسته بندی کردن
classify
دسته بندی کردن
zone decimal
دسته بندی ده دهی
categorizes
دسته بندی کردن
zone decimal
دسته بندی اعشاری
classifies
دسته بندی کردن
categorized
دسته بندی کردن
to form into groups
دسته بندی کردن
zone punch
سوراخ دسته بندی
categorizing
دسته بندی کردن
groupage
دسته بندی کردن
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
factional
مربوط به دسته بندی یا توط ئه
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
natives Olivenöl extra
روغن زیتون کاملا طبیعی
[دسته بندی یک]
nerve bundle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
nerve fascicle
دسته ای از رشته عصبی
[ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
cingulum
دسته ای از رشته عصبی در مغز
[ساختمان استخوان بندی ]
exceptions
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
catchall
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exception
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
resorts
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
lot integrity
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
resorted
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
log rolling
دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
army classification battery test
ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
zone bits
بیت منطقه بیت دسته بندی
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
decaphyllous
ده برگه
bract
برگه
unifoliate
یک برگه
follicles
برگه
follicle
برگه
lamellated
برگه برگه
card
برگه
trifolite
سه برگه
cards
برگه
diphyllous
دو برگه
form
برگه ورقه
information sheet
برگه اطلاعات
promissory note
برگه بدهی
layout sheet
برگه طرح
promissory notes
برگه بدهی
septifolious
هفت برگه
walking papers
<idiom>
برگه اخراج
heptaphyllous
هفت برگه
letter of credit
برگه اعتبار
trefoil
شبدر سه برگه
forms
برگه ورقه
handout
برگه اطلاعات
tetraphyllous
چهار برگه
issue note
برگه صدور
This page owner
دارنده این برگه
formed
برگه ورقه
five leaved
پنج برگه
shear box test
ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
materials returned note
برگه مواد برگشتی
scorecard
برگه نام بازیگران
scorecards
برگه نام بازیگران
trip ticket
برگه اجازه مسافرت
pink slip
<idiom>
برگه اخراج از شغل
personal data sheet
برگه اطلاعات فردی
foliaceous
برگه دار برگی
materials transfer notes
برگه انتقال مواد
goods received note
برگه دریافت کالا
scratch sheet
برگه نامنویسی اسبها
mounting
دسته و پشت بند دسته شمشیر
consular invoice
برگه فروش با مهر کنسول گری
flap
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
flaps
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
to get
[be given]
the pink slip
[American E]
<idiom>
برگه اخراج از شغل را گرفتن
[اصطلاح روزمره]
to get
[be given]
your card
[British E]
<idiom>
برگه اخراج از شغل را گرفتن
[اصطلاح روزمره]
nosegay
دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
lorgnette
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes
ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification
طبقه بندی رده بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
groups
دسته دسته کردن
sect
دسته دسته مذهبی
trooped
دسته دسته شدن
troop
دسته دسته شدن
they came in bands
دسته دسته امدند
regiment
دسته دسته کردن
regiments
دسته دسته کردن
in detail
مفصلا دسته دسته
sects
دسته دسته مذهبی
trooping
دسته دسته شدن
sorts
دسته دسته کردن
sorted
دسته دسته کردن
sort
دسته دسته کردن
distribute
دسته دسته کردن
windrow
دسته دسته کردن
streams of people
دسته دسته مردم
shoals of people
دسته دسته مردم
scores of people
دسته دسته مردم
classify
دسته دسته کردن
group
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته کردن
assort
دسته دسته شدن
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
coaction
عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
tested
ازمون
z test
ازمون " زی "
shibboleths
ازمون
shibboleth
ازمون
t test
ازمون تی
chi square test
ازمون "چی دو "
post test
پس ازمون
u test
ازمون یو
f test
ازمون اف
experiences
ازمون
examination
ازمون
experiencing
ازمون
experience
ازمون
examinations
ازمون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com