Dictiornary-Farsi | ازمون شفاهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
oral test	ازمون شفاهی


Search result with all words

oral trade test	ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
Other Matches

army classification battery test	ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
shear box test	ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
parol	شفاهی
viva voce	شفاهی
vivas voce	شفاهی
by word of mouth	شفاهی
verbal	شفاهی
nuncupatory	شفاهی
oral	شفاهی
orals	شفاهی
nuncupative	شفاهی
unwritten	غیرکتبی شفاهی
vocabular	زبانی شفاهی
unwritten	بطور شفاهی
gentlemen's agreement	قرارداد شفاهی
interpreter	مترجم شفاهی
interpreters	مترجم شفاهی
vivas voce	امتحان شفاهی
simple contract	قرارداد شفاهی
oral evidence	دلیل شفاهی
oral evidence	شهادت شفاهی
voice	شفاهی صوتی
parol arrest	جلب شفاهی
parol evidence	شهادت شفاهی
parol promise	قرارداد شفاهی
voicing	شفاهی صوتی
voices	شفاهی صوتی
nuncupative will	وصیت شفاهی
nonverbal	غیر شفاهی
viva voting	رای شفاهی
viva voting	گزارش شفاهی
viva report	گزارش شفاهی
verbalization	بیان شفاهی
parol arrest	توقیف شفاهی
verbal agreement	موافقت شفاهی
interlocutory decree	حکم شفاهی
replied	جواب شفاهی دفاعیه
replies	جواب شفاهی دفاعیه
reply	جواب شفاهی دفاعیه
replying	جواب شفاهی دفاعیه
catechesis	تعالیم مذهبی شفاهی
viva voce	شفاها امتحان شفاهی
word of mouth	صدای کلمه شفاهی
oral information	اطلاعات گفتاری [شفاهی]
cabala	حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
verbalises	بصورت شفاهی بیان کردن
verbalising	بصورت شفاهی بیان کردن
verbalize	بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizing	بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizes	بصورت شفاهی بیان کردن
simple content debt	دین ناشی از قرارداد شفاهی
verbalised	بصورت شفاهی بیان کردن
cabbala	حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
verbalized	بصورت شفاهی بیان کردن
cabbalah	حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
talk out	بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language]	ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to interpret [for somebody] [from/into a language]	ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language]	ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
barristers	وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barrister	وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
slanders	درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered	درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander	درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering	درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
verbal note	شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
chi square test	ازمون "چی دو "
tests	ازمون
tested	ازمون
t test	ازمون تی
f test	ازمون اف
u test	ازمون یو
shibboleth	ازمون
shibboleths	ازمون
examinations	ازمون
z test	ازمون " زی "
examination	ازمون
experience	ازمون
experiences	ازمون
experiencing	ازمون
post test	پس ازمون
recall test	ازمون یاداوری
szondi test	ازمون زوندی
test bias	سوداری ازمون
test battery	مجموعه ازمون
t data	دادههای ازمون
life test	ازمون حیات
liquid limit test	ازمون حد روانی
tensile test	ازمون کششی
proofer	ازمون کننده
recognition test	ازمون بازشناسی
literacy test	ازمون سواد
test construction	ازمون سازی
holmgren test	ازمون هولمگرن
test score	نمره ازمون
identification test	ازمون شناسایی
impact test	ازمون برخورد
test reliability	پایایی ازمون
test profile	نیمرخ ازمون
informal test	ازمون غیررسمی
information test	ازمون معلومات
test paper	ازمون برگ
intelligence test	ازمون هوش
ishihara test	ازمون ایشیهارا
test of significance	ازمون معناداری
test of independence	ازمون ناوابستگی
test norm	هنجار ازمون
test item	ماده ازمون
test economy	اقتصاد ازمون
test value	نمره ازمون
marginal test	ازمون مرزی
matching test	ازمون همتایابی
shareware	ازمون- افزار
nonverbal test	ازمون غیرکلامی
spiral test	ازمون مارپیچ
personality test	ازمون شخصیت
performance test	ازمون عملی
performance test	ازمون عملکردی
objective test	ازمون عینی
occupational test	ازمون شغلی
omnibus test	ازمون مختلط
one sided test	ازمون یکسویه
one tailed test	ازمون یک دامنه
shearing test	ازمون برشی
sign test	ازمون علامتها
similarities test	ازمون شباهتها
oseretsky test	ازمون اوزرتسکی
sampling test	ازمون نمونهای
stilling test	ازمون استیلینگ
mosaic test	ازمون موزائیکها
system test	ازمون سیستم
pretest	پیش ازمون
repeated test	ازمون دوباره
mental test	ازمون روانی
progressive education	ازمون پیشرو
psychological test	ازمون روانی
symbol arrangement test	ازمون نمادارایی
subtest	خرده ازمون
subjective test	ازمون غیرعینی
power test	ازمون قدرت
reasoning test	ازمون استدلال
responsions	ازمون مقدماتی
rorschach test	ازمون رورشاخ
paper pencil test	ازمون نوشتاری
sampled	الگو ازمون
bending test	ازمون تاشوندگی
bending test	ازمون خمش
wassermann test	ازمون واسرمان
watch test	ازمون ساعت
behn rorschach test	ازمون بن- رورشاخ
bartlett test	ازمون بارتلت
barany test	ازمون بارانی
ball test	ازمون ساچمهای
war game	جنگ ازمون
walsh test	ازمون والش
coding test	ازمون رمزگردانی
checkout test	ازمون وارسی
cancellation test	ازمون حذف
field test	ازمون پایکار
field-test	ازمون پایکار
field-tested	ازمون پایکار
vocabulary test	ازمون واژگان
benton test	ازمون بنتون
whisper test	ازمون نجوا
baeyer test	ازمون بایر
wilcoxon test	ازمون ویلکاکسن
try	ازمون کوشش
examine	ازمون کردن
examined	ازمون کردن
examines	ازمون کردن
examining	ازمون کردن
aptitude tests	ازمون شایستگی
aptitude tests	ازمون استعداد
aptitude test	ازمون شایستگی
tries	ازمون کوشش
attitude test	ازمون نگرش
field-testing	ازمون پایکار
field-tests	ازمون پایکار
analogies test	ازمون قیاسها
alpha test	ازمون الفا
alternate response test	ازمون دو گزینهای
acrolein test	ازمون اکرولئین
world test	ازمون جهان
aptitude test	ازمون استعداد
test validity	اعتبار ازمون
float test	ازمون شناور
trial and error	ازمون و خطا
formboard test	ازمون جااندازی
fatigue test	ازمون خستگی
triaxial test	ازمون سه اسهای
two tailed test	ازمون دو دامنه
two tailes test	ازمون دو دامنهای
dynamic test	ازمون پویا
pegboard test	ازمون جااندازی
total test variance	پراکنش کل ازمون
test wise	ازمون اشنا
group test	ازمون گروهی
testable	ازمون پذیر
geophysical test	ازمون ژئوفیزیک
association test	ازمون تداعی