English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
oral trade test ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
Other Matches
oral test ازمون شفاهی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
oral information اطلاعات گفتاری [شفاهی]
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
army genetal classification test ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
agct ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
public information اطلاعات عمومی
rule of law قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
almanac نشریهء اطلاعات عمومی
general information data اطلاعات و امار عمومی
almanacs نشریهء اطلاعات عمومی
almanacks نشریهء اطلاعات عمومی
quizmaster گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
quizmasters گردانندهی برنامهی آزمون اطلاعات عمومی
frictional unemployment اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
public information اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
cultivation جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
characterization مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
army classification battery test ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
firewall سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
shear box test ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
oral شفاهی
verbal شفاهی
orals شفاهی
vivas voce شفاهی
viva voce شفاهی
parol شفاهی
nuncupatory شفاهی
by word of mouth شفاهی
nuncupative شفاهی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
viva voting گزارش شفاهی
viva report گزارش شفاهی
viva voting رای شفاهی
nuncupative will وصیت شفاهی
nonverbal غیر شفاهی
oral evidence دلیل شفاهی
vivas voce امتحان شفاهی
interpreter مترجم شفاهی
interpreters مترجم شفاهی
oral evidence شهادت شفاهی
parol promise قرارداد شفاهی
parol arrest توقیف شفاهی
parol arrest جلب شفاهی
parol evidence شهادت شفاهی
vocabular زبانی شفاهی
verbal agreement موافقت شفاهی
unwritten بطور شفاهی
interlocutory decree حکم شفاهی
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
voices شفاهی صوتی
voicing شفاهی صوتی
voice شفاهی صوتی
verbalization بیان شفاهی
unwritten غیرکتبی شفاهی
simple contract قرارداد شفاهی
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
catechesis تعالیم مذهبی شفاهی
replies جواب شفاهی دفاعیه
word of mouth صدای کلمه شفاهی
replying جواب شفاهی دفاعیه
reply جواب شفاهی دفاعیه
replied جواب شفاهی دفاعیه
viva voce شفاها امتحان شفاهی
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
verbalize بصورت شفاهی بیان کردن
verbalized بصورت شفاهی بیان کردن
simple content debt دین ناشی از قرارداد شفاهی
verbalizing بصورت شفاهی بیان کردن
verbalised بصورت شفاهی بیان کردن
verbalises بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizes بصورت شفاهی بیان کردن
verbalising بصورت شفاهی بیان کردن
cabbala حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabala حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbalah حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
talk out بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to interpret [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
barrister وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barristers وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
men افراد
trooped افراد
trooping افراد
enlistedman افراد
troop افراد
personnel افراد
enlisted personnel افراد
service club باشگاه افراد
cognoscenti افراد مطلعدربارهموضوعیخاص
enlistee افراد داوطلب
equal status persons افراد همپایه
platoon جوخهء افراد
packed out پر و مملو از افراد
liberty men افراد مرخصی
top-level افراد عالیرتبه
filler personnel افراد جایگزینی
personnel status وضع افراد
category طبقه افراد
roll call نامیدن افراد
withindoors افراد داخل
enlisted personnel طبقه افراد
head counts جمع افراد
platoons جوخهء افراد
head count جمع افراد
rouse out بیدار کردن افراد
condemning محکوم کردن افراد
transfer station محل انتقال افراد
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
condemn محکوم کردن افراد
bachelor quarters منازل افراد مجرد
target audience افراد مورد نظر
special olympics المپیک افراد استثنایی
posse comitatus دسته افراد پلیس
swallow one's pride <idiom> متواضع کردن افراد
play the field <idiom> با افراد مختلفی قرارگذاشتن
condemns محکوم کردن افراد
the common wealth of learning افراد اهل علم
coachload افراد سوار بر درشکه
troops افراد قسمتها سربازان
dependents افراد تحت تکفل
avast افراد به جای خود
billet slip لوحه اسکان افراد
morale روحیه افراد مردم
personal error خطاهای انفرادی افراد
personnel monitoring بازرسی بدنی از افراد
commando افراد نیروی مخصوص
cimmerian افراد کشور فلمات
aptitude area حیطه قابلیت افراد
close station افراد بدو مرخص
part owners افراد شریک المال
billet slip کارت محلهای افراد
top-level توسط افراد عالیرتبه
transfer station محل اعزام افراد
favouritism افراد مورد توجه
receptee افراد مورد پذیرش
noncombatant افراد غیر نظامی
characterization نوشتن بیوگرافی افراد
commandos افراد نیروی مخصوص
family size تعداد افراد خانواده
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
whom it may concern برای اطلاع افراد ذیربط
lockstep پیشروی افراد پشت سریکدیگر
personal salute تیر سلام برای افراد
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
charter بین افراد دلالت کند
chartered بین افراد دلالت کند
assembly محل بسیج افراد احتیاط
IMA قالب ها و خصوصیات افراد است
intransit strenth افراد در حال حرکت یا انتقال
life line طناب اتصال افراد به یکدیگر
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
charters بین افراد دلالت کند
chartering بین افراد دلالت کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com