English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
half caste ازنژاد مختلف
Other Matches
romanesque ازنژاد رومی
irish terrier سگ کوچک ایرلندی ازنژاد تریر
miscegenation ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
galloway اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
selectable مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
blocage [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
symbiosis همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
vortex separation جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
heterogeneous network سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
paint program نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
allocate به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
functioned سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous مختلف الجنس و مختلف النوع
profiling امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
diverse مختلف
off مختلف
discrepant مختلف
varying مختلف
disparate مختلف
dissimilar مختلف
sundry مختلف
variegated مختلف
miscellaneous مختلف
divergent مختلف
various مختلف
diversely به اشکال مختلف
diverse مختلف مخالف
variously بطور مختلف
variate مختلف کردن
polyphyletic از نژادهای مختلف
polyphyletic مختلف الاجداد
heterochromatic مختلف اللون
variant گوناگون مختلف
half breed از نژاد مختلف
several جدا مختلف
asynchronous مختلف الزمان
two discrepant stories دو حکایت مختلف
miscellaneous works کارهای مختلف
plug ورودی که به وسایل مختلف
rank and file شئون مختلف نظامی
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
miscellanist نویسنده مطالب مختلف
interracial بین نژادهای مختلف
process مراحل مختلف چیزی
heterochromatic دارای رنگهای مختلف
processes مراحل مختلف چیزی
intercollegiate بین کالجهای مختلف
syntax هم اهنگی قسمتهای مختلف
plugs ورودی که به وسایل مختلف
interrace بین نژادهای مختلف
plugging ورودی که به وسایل مختلف
stock markets بورس کالاهای مختلف
stock market بورس کالاهای مختلف
holdall جعبه اسبابهای مختلف
eccentric مختلف المرکز بودن
eccentrics مختلف المرکز بودن
commodity loading بارگیری کالاهای مختلف
team tennis بازیهای مختلف تنیس
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
multifarious دارای انواع مختلف
stage مراحل مختلف یک موشک
variform گوناگون مختلف الشکل
various books کتابهای گوناگون یا مختلف
varisized دارای اندازههای مختلف
holdalls جعبه اسبابهای مختلف
play off <idiom> رفتار مختلف با اشخاص
stages مراحل مختلف یک موشک
run around <idiom> گردش درمناطق مختلف
diversiform دارای اشکال مختلف
internationals مربوط به کشورهای مختلف
disjunctive دارای دو شق مختلف فصلی
international مربوط به کشورهای مختلف
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
blocky پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
bipolar تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
general purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف
figure skate اسکیت با انجام حرکات مختلف
adapter دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
catamaran قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamarans قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
middling اجناس مختلف از درجه متوسط
homonymous دارای دویاچند معنی مختلف
interbreed نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
interstate بین ایالتها وکشورهای مختلف
interstates بین ایالتها وکشورهای مختلف
polytechnics وابسته به علوم عملی مختلف
interdisciplinary مربوط به رشتههای مختلف علمی
byte کامپیوتر با طول کلمه مختلف
allomorph تصاریف مختلف کلمه یا فعل
polytechnic وابسته به علوم عملی مختلف
bytes کامپیوتر با طول کلمه مختلف
polygenesis پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
gathered دریافت داده از منابع مختلف
outcross امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
syncretic تلفیق کننده عقاید مختلف
caste طبقات مختلف مردم هند
castes طبقات مختلف مردم هند
walleye انواع مختلف اردک ماهی
fun house محل سرگرمی وتفریحات مختلف
scatter around <idiom> غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
gather دریافت داده از منابع مختلف
walleyed انواع مختلف اردک ماهی
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
stochastic دارای تغییردر مواقع مختلف
cat's cradle ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
polytechnical وابسته به علوم عملی مختلف
pages با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
paged با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
integration یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
page با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
all purpose machine دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
intermarriage ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
variations of temperature اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
beef cuts قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
whistle-stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle stop در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
sprint relay مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
country file را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
separate opinion رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
point سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
teratoma تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
circuit training انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
package گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
topology روش اتصال عناصر مختلف شبکه
eurybathic قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
packages گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
halftones عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
halftone عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
inequilateral دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
pantheons معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
polytechnic وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
packaged گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
collection عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections عمل دریافت داده از منابع مختلف
polytechnics وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
playback rate scale factor صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
multiplex داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
polytechnical وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
family محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
pantheon معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
families محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
masking عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
variance اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
interrogations ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
time chart جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
cankerworm نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
assembly قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
storage مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
collage اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
interrogation ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
collages اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
bused رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
tours مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
bussed رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
intermarried ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarries ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
intermarry ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
varriform دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
intermarrying ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
portable که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
tour مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
toured مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com