Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (7 milliseconds)
English
Persian
in all respects
ازهر لحاظ
in every respect
ازهر لحاظ
to all intents and purposes
ازهر لحاظ
Other Matches
round and round
ازهر طرف
people of all ranks
مردم ازهر طبقه
ana
ازهر کدام بمقدار مساوی
hang over
اثر باقی ازهر چیزی
inviolability
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
in the light of
از لحاظ
with the view of
از لحاظ
for purposes of
از لحاظ
every way
از هر لحاظ
viewpoints
لحاظ
viewpoint
لحاظ
perspectives
لحاظ
perspective
لحاظ
with a view to
از لحاظ
points of view
لحاظ
point of view
لحاظ
for brevity's sake
از لحاظ اختصار
exofficio
از لحاظ سمت
sanitarily
از لحاظ بهداشت
technically speaking
از لحاظ فنی
theologically
از لحاظ الهیات
from an economical standpoint
از لحاظ اقتصاد
orthographically
از لحاظ املا
morbid anatomy
از لحاظ ناخوشی
pro forma
از لحاظ فاهر
municipally
از لحاظ شهرداری
juridically
از لحاظ قضائی
juristically
از لحاظ حقوقی
medically
از لحاظ طبی
modally
از لحاظ چگونگی
materialistically
از لحاظ مادیت
juridically
از لحاظ حقوقی
nationally
از لحاظ ملی
criminally
از لحاظ جنائی
phase
لحاظ پایه
phased
لحاظ پایه
phases
لحاظ پایه
politically
از لحاظ سیاسی
sexually
از لحاظ جنس
of
از طرف از لحاظ
surgically
از لحاظ جراحی
professionally
از لحاظ پیشه
qualitatively
از لحاظ کیفیت
socially
از لحاظ اجتماعی
militarily
از لحاظ نظامی
economically
از لحاظ اقتصاد
therapeutically
از لحاظ درمان شناسی
on principle
از لحاظ قیود اخلاقی
internationally
از لحاظ بین المللی
nautically
از لحاظ کشتی رانی
mineralogically
از لحاظ کان شناسی
theoretically
از لحاظ فرض علمی
strategically
از لحاظ سوق الجیشی
geologically
از لحاظ زمین شناسی
hierarchically
از لحاظ رئیسی و مرئوسی
politically active
از لحاظ سیاسی پرتحرک
politically involved
از لحاظ سیاسی پرتحرک
nutrient
ماده مقوی از لحاظ غذایی
exofficio
از لحاظ تصدی مقام و غیره
ornamentallyr
از لحاظ تزئین میناب زینت
ornamentally
از لحاظ تزئین منباب زینت
nutrients
ماده مقوی از لحاظ غذایی
wood craft
جنگل شناسی از لحاظ شکار
symmetry allowed reaction
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
popularly
از لحاظ توده مردم بزبان ساده
baseball throw
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
to rely on somebody for your income
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
Mentally retarded children.
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
cleaned
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
clean
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleanest
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
advantaged
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
unlimited
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
psychological moment
موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
historcicism
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
goat hair
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com