Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English
Persian
pulverulent
ازهم پاشنده گردی
Other Matches
monodispersive
تک پاشنده
injector
پاشنده
disseminator
پاشنده
dispersing agent
عامل پاشنده
dispersive system
سیستم پاشنده
injection carburator
کاربراتور تزریقی یا پاشنده
separates
جدا ازهم
separate
جدا ازهم
interlace
ازهم گذراندن
separated
جدا ازهم
indecomposable
ازهم نپاشیدنی
divaricate
ازهم جداشدن
to fly asunder
ازهم ترکیدن
to hew asunder
ازهم جداکردن
bursts
ازهم پاشیدن
burst
ازهم پاشیدن
discontiguous
جدا ازهم
out of gear
ازهم سواشده
part with each other
ازهم جدا شدن
scatter
ازهم جدا کردن
break
ازهم باز کردن
breaks
ازهم باز کردن
scatters
ازهم جدا کردن
dissipating
ازهم پاشیدن اسراف کردن
diverges
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
diverged
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
dissipate
ازهم پاشیدن اسراف کردن
dissipates
ازهم پاشیدن اسراف کردن
diverge
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
indiscerptible
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
round
گردی
levorotation
چپ گردی
farinose
گردی
globularity
گردی
roundness
گردی
rondure
گردی
knobbiness
گردی
rotundily
گردی
cylinderisity
گردی
roundest
گردی
heroism
گردی
cylinderisity
دقت گردی
pub crawls
میخانه گردی
gas lubrication
روغنکاری گردی
pub crawl
میخانه گردی
hole circle
گردی سوراخ
top radius
گردی سر دنده
powderiness
خاصیت گردی
mountaineering
کوه گردی
powder metallurgy
متالورژی گردی
pedlary
دوره گردی
to poke a bout
ول گردی کردن
roundness
نسبت گردی
What are you looking for ?
دنبال چی؟ می گردی ؟
cavetto
ربع گردی
sleep walking
خوابیده گردی
coal dust firing
اشتعال گردی
somnambulation
خواب گردی
somnambulism
خواب گردی
colportage
دوره گردی
to i. aroom with a powder
گردی درخانه پاشیدن
hoboes
دوره گردی کردن
hawks
دوره گردی کردن
hobo
دوره گردی کردن
traipsing
هرزه گردی کردن
traipses
هرزه گردی کردن
traipsed
هرزه گردی کردن
packman
دوره گردی کردن
peddle
دوره گردی کردن
hawked
دوره گردی کردن
hobos
دوره گردی کردن
peregrination
جهان گردی دربدری
cadging
گدایی دوره گردی
cadges
گدایی دوره گردی
dry galvanizing
اب روی دادن گردی
pub crawls
میخانه گردی کردن
cadged
گدایی دوره گردی
pub crawl
میخانه گردی کردن
peregrinations
جهان گردی دربدری
cadge
گدایی دوره گردی
traipse
هرزه گردی کردن
peddles
دوره گردی کردن
peddled
دوره گردی کردن
hawk
دوره گردی کردن
cuno filter
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
rhapsode
دوره گردی که اشعار رزمی
shopped
مغازه گردی کردن دکه
shops
مغازه گردی کردن دکه
bezant
پولک گردی که معمولا از طلااست
shop
مغازه گردی کردن دکه
door to door selling
فروش کالا بصورت دوره گردی
walkabouts
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabout
بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
console
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
hock spanner
اچار نیم گردی در یک دسته درانتها و یک قلاب با چنگک درسر دیگر
frostwork
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
gad
با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
cadges
اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadging
اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadged
اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadge
اخاذی کردن دوره گردی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com