Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
whopper
از اندازه بزرگتر عظیم
whoppers
از اندازه بزرگتر عظیم
Other Matches
oversize
بزرگتر از اندازه
over size
بزرگتر از اندازه
massive
عظیم
walloping
عظیم
wallopings
عظیم
enormous
عظیم
astronomical
عظیم
astronomic
عظیم
massively
عظیم
glorious
عظیم
tremendous
عظیم
high
عظیم
highs
عظیم
decuman
عظیم
great
عظیم
great-
عظیم
breast bone
عظیم قص
greatest
عظیم
highest
عظیم
stour
عظیم
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
colossus
عظیم الجثه
colossuses
عظیم الجثه
full bodied
عظیم الجثه
whackings
بسیار عظیم
whale
عظیم الجثه
grand slam
توفیق عظیم
grand slams
توفیق عظیم
boomed
توسعه عظیم
booming
توسعه عظیم
terrific
مهیب عظیم
chasms
پرتگاه عظیم
berg
قطعه عظیم یخ
monsters
عظیم الجثه
booms
توسعه عظیم
whales
عظیم الجثه
whacking
بسیار عظیم
elephantine
عظیم الجثه
hiding
عظیم الشان
galactic
عظیم الجثه
gargantua
عظیم الجثه
boom
توسعه عظیم
swith
خیلی عظیم
hidings
عظیم الشان
slashing
عظیم چاک
best
عظیم ترین
grand larceny
سرقت عظیم
vast
زیاد عظیم
chasm
پرتگاه عظیم
monster
عظیم الجثه
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
hugely
بطور عظیم الجثه
august
عظیم عالی نسب
cataclysmic
وابسته بتحولات عظیم
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
rogues
حیوان عظیم الجثه سرکش
gargantuan
غول پیکر عظیم الجثه
avalanche
نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
avalanches
نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی
titanism
عظیم الجثگی شورش گرایی
macroevoluyion
تحولات عظیم سیر تکامل
rogue
حیوان عظیم الجثه سرکش
behemoth
کرگدن هرچیز عظیم الجثه و نیرومند
sauropod
سوسمارهای عظیم الجثه و گیاهخواردوران ژوراسیک و کرتاسه
bigger
بزرگتر
nonus
بزرگتر
Sr
بزرگتر
majoring
بزرگتر
major
بزرگتر
pre eminent
بزرگتر
majored
بزرگتر
greater
بزرگتر
seniors
بزرگتر
greater than
بزرگتر از
headman
بزرگتر
headmen
بزرگتر
gt
بزرگتر از
doyens
بزرگتر
senior
بزرگتر
doyen
بزرگتر
elder
بزرگتر
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
nebula
تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
increases
بزرگتر شدن
expand
بزرگتر کردن
superior number
عدد بزرگتر
ge
بزرگتر از یا برابر با
paramount
برتر بزرگتر
brown major
براون بزرگتر
bigbrother
برادر بزرگتر
doubled up
دو برابر بزرگتر
doubled
دو برابر بزرگتر
double
دو برابر بزرگتر
majordomo
بزرگتر خانه
increase
بزرگتر شدن
samuel sen
سموئیل بزرگتر
Big Brother
برادر بزرگتر
expands
بزرگتر کردن
expanding
بزرگتر کردن
macronucleus
هسته بزرگتر
increased
بزرگتر شدن
phased
بخشی از فرآیند بزرگتر
phases
بخشی از فرآیند بزرگتر
feck
سهم بزرگتر اکثریت
phase
بخشی از فرآیند بزرگتر
admedium lampholder
سرپیچ بزرگتر از معمولی
to increase
[to, by]
بزرگتر شدن
[به مقدار]
repotting
در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted
در گلدان بزرگتر کاشتن
repot
در گلدان بزرگتر کاشتن
macronucleus
هسته سلولی بزرگتر
repots
در گلدان بزرگتر کاشتن
Do you have anything bigger?
آیا چیزی بزرگتر دارید؟
positive
ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
macrogamete
سلول جنسی ماده بزرگتر
He wants to bite off more than he can chew.
لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
clouting
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
improper fraction
کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
satellites
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
satellite
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
clouted
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clout
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouts
هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
back end network
اتصال بین کامپیوتر main frame و یک رسانه ذخیره سازی عظیم با سرعت بالا یا سرور فایل
overloaded
ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overload
ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloads
ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
His eye is bigger than his belly.
<proverb>
چشمش بزرگتر از شکمش مى باشد (یریص و پر خور).
overslaugh
بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
characteristic
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristically
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
superscript
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
adds
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
refan
جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
to inlay a printed page
صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
add
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
gauge
اندازه اندازه گیر
gauged
اندازه اندازه گیر
gauges
اندازه اندازه گیر
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
overflow
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflowed
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
carries
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
overflows
نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
carried
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carries
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carry
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carrying
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
serials
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
serial
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
chaining
به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
milk disk
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
milking machine
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
gained
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
excesses
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
gains
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
excess
کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
virtual
فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
gain
افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
spreadsheet
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
spreadsheets
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
subset
مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
sub domain
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
overlaying
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlay
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlays
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
affluent
رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
Mine is bigger than yours .
مال من بزرگتر از مال تو است ؟
surrender
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrenders
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrendered
الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com