Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
he was petrified with fear
از ترس بیحس یا بی حرکت شد
Other Matches
numb
بیحس
obtuse
بیحس
callous
بیحس
numbed
بیحس
senseless
بیحس
insensible
بیحس
numbs
بیحس
impassive
بیحس
insensitive
بیحس
insensitivity
بیحس
insensate
بیحس
astonied
بیحس
numbly
بطور بیحس
seared conscience
وجدان بیحس
nonlethal
بیحس کننده
amortize
بیحس کردن
to anaesthetize locally
بیحس کردن
numbing
بیحس کننده
numbed
بیحس یاکرخت کردن
numbs
بیحس یاکرخت کردن
numb
بیحس یاکرخت کردن
anesthetizing
بیهوش یا بیحس کردن
anesthetized
بیهوش یا بیحس کردن
incapable of pain
بیحس نسبت بدرد
anaesthetizes
بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetized
بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetize
بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetising
بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetised
بیهوش یا بیحس کردن
anaesthetises
بیهوش یا بیحس کردن
anesthetizes
بیهوش یا بیحس کردن
to benvmb with cold
از سرما بیحس کردن
anaesthetizing
بیهوش یا بیحس کردن
unfeeling
بیحس فاقد احساسات
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
procaine
نمک قلیایی بیحس کننده
paralyze
از کار انداختن بیحس کردن
benzocaine
ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
animation
حرکت
travels
حرکت
stirabout
حرکت
behaviour
حرکت
stationary
بی حرکت
traveled
حرکت
locomotion
حرکت
statist
بی حرکت
animations
حرکت
motions
حرکت
travel
حرکت
stock still
بی حرکت
behavior
حرکت
motioning
حرکت
motion
حرکت
as you were
حرکت از نو
moved
حرکت
motioned
حرکت
behaviuor
حرکت
immobile
بی حرکت
stiller
بی حرکت
stillest
بی حرکت
stills
بی حرکت
progressing
حرکت
progresses
حرکت
otiose
بی حرکت
on the move
در حرکت
progressed
حرکت
progress
حرکت
inert
بی حرکت
still
بی حرکت
maneuver
حرکت
gest
حرکت
geste
حرکت
animals
حس و حرکت
animal
حس و حرکت
scrolling
حرکت
haviour
حرکت
running
در حرکت
frozen
بی حرکت
departures
حرکت
afloat
در حرکت
shifts
حرکت
shifted
حرکت
demeanour
حرکت
motionless
بی حرکت
oi
در حرکت
departure
حرکت
movement
حرکت
vapid
بی حرکت
stock-still
بی حرکت
moveless
بی حرکت
demeanor
حرکت
traversed
حرکت
traverse
حرکت
circulations
حرکت
circulation
حرکت
moves
حرکت
gesturing
حرکت
agog
در حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
shift
حرکت
square move
حرکت
traversing
حرکت
traverses
حرکت
vowel point
حرکت
gestured
حرکت
stirs
حرکت
stir
حرکت
patting
بی حرکت
move
حرکت
pats
بی حرکت
ambulation
حرکت
pat
بی حرکت
stirred
حرکت
stirrings
حرکت
sedentary
بی حرکت
patted
بی حرکت
agoing
در حرکت
gesture
حرکت
skewing
کج حرکت کردن
rushed
حرکت شدید
forced movement
حرکت اجباری
human movement
حرکت انسان
expressive movement
حرکت بیانگر
immobilization
بی حرکت شدن
in gear
اماده حرکت
skew
کج حرکت کردن
dyskinesia
حرکت پریشی
braid
حرکت سریع
rushing
حرکت شدید
maneuver and fire
اتش و حرکت
intentional movement
حرکت عمدی
braided
حرکت سریع
braids
حرکت سریع
dart
حرکت تند
horizontal scrolling
حرکت افقی
froissement
حرکت بافشار
rush
حرکت شدید
innovations
حرکت جدید
get under way
حرکت کردن
glassily
بطورمات و بی حرکت
innovation
حرکت جدید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com