Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (4 milliseconds)
English
Persian
chock
از حرکت بازداشتن
trig
از حرکت بازداشتن
pin down
<idiom>
از حرکت بازداشتن
Search result with all words
choking
مسدود کردن از حرکت بازداشتن
stall
به اخور بستن از حرکت بازداشتن
stalling
به اخور بستن از حرکت بازداشتن
Other Matches
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
debarred
بازداشتن
debar
بازداشتن
debars
بازداشتن
hinder
بازداشتن
debarring
بازداشتن
proscribing
بازداشتن از
prevented
بازداشتن
hindered
بازداشتن
hindering
بازداشتن
hinders
بازداشتن
proscribe
بازداشتن از
proscribed
بازداشتن از
proscribes
بازداشتن از
prevent
بازداشتن
contains
بازداشتن
detains
بازداشتن
to set back
بازداشتن
to keep back
بازداشتن
impedes
بازداشتن
stows
بازداشتن
stowing
بازداشتن
stowed
بازداشتن
stow
بازداشتن
impede
بازداشتن
impeded
بازداشتن
containment
بازداشتن
detain
بازداشتن
detained
بازداشتن
detaining
بازداشتن
contain
بازداشتن
contained
بازداشتن
preventing
بازداشتن
prevents
بازداشتن
overslaugh
بازداشتن
deterred
بازداشتن
deters
بازداشتن
interdict
بازداشتن
deter
بازداشتن
emcumber
بازداشتن
stayed
بازداشتن
stay
بازداشتن
hamper
از کار بازداشتن
skids
از سریدن بازداشتن
skidding
از سریدن بازداشتن
hampering
از کار بازداشتن
becalms
از پیشرفت بازداشتن
hampered
از کار بازداشتن
becalmed
از پیشرفت بازداشتن
becalm
از پیشرفت بازداشتن
hampers
از کار بازداشتن
becalming
از پیشرفت بازداشتن
to cop somebody
کسی را بازداشتن
suppresses
بازداشتن ازعملیات
suppressing
بازداشتن ازعملیات
to keep up
ازتنزل بازداشتن
to keep open house
درخانه بازداشتن
suppress
بازداشتن ازعملیات
skid
از سریدن بازداشتن
skidded
از سریدن بازداشتن
arrests
توقیف کردن بازداشتن
arrested
توقیف کردن بازداشتن
bars
بازداشتن ممنوع کردن
keep
توقیف کردن بازداشتن
arrest
توقیف کردن بازداشتن
keeps
توقیف کردن بازداشتن
to bar one from his action
بازداشتن کسی از کاری
bar
بازداشتن ممنوع کردن
to exelude any one from the p
کسیرا ازرای بازداشتن
bloc
مانع شدن از بازداشتن
dissuading
منصرف کردن بازداشتن
blocks
مانع شدن از بازداشتن
dissuade
منصرف کردن بازداشتن
blocked
مانع شدن از بازداشتن
block
مانع شدن از بازداشتن
forbid
منع کردن بازداشتن
blocs
مانع شدن از بازداشتن
forbids
منع کردن بازداشتن
dissuaded
منصرف کردن بازداشتن
dissuades
منصرف کردن بازداشتن
inoxidize
از زنگ زدن بازداشتن
baffle
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
injunctive
وابسته به نهی و بازداشتن تاکیدی
withold
دریغ داشتن مضایقه کردن بازداشتن
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
motion
حرکت
inert
بی حرکت
traversing
حرکت
motions
حرکت
ambulation
حرکت
vapid
بی حرکت
departure
حرکت
travel
حرکت
running
در حرکت
traverses
حرکت
haviour
حرکت
stationary
بی حرکت
geste
حرکت
traversed
حرکت
gest
حرکت
traverse
حرکت
progressing
حرکت
motioned
حرکت
behaviuor
حرکت
gestured
حرکت
afloat
در حرکت
agog
در حرکت
agoing
در حرکت
frozen
بی حرکت
motioning
حرکت
gesture
حرکت
progress
حرکت
progressed
حرکت
progresses
حرکت
behavior
حرکت
departures
حرکت
stock-still
بی حرکت
as you were
حرکت از نو
traveled
حرکت
travels
حرکت
behaviour
حرکت
moveless
بی حرکت
demeanor
حرکت
demeanour
حرکت
shift
حرکت
motionless
بی حرکت
shifted
حرکت
animations
حرکت
gesturing
حرکت
vowel point
حرکت
animation
حرکت
animals
حس و حرکت
animal
حس و حرکت
immobile
بی حرکت
stock still
بی حرکت
stirabout
حرکت
statist
بی حرکت
scrolling
حرکت
shifts
حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com