Dictiornary-Farsi | از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
recitation	از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح
recitations	از حفظ خوانی بازگو نمودن درس حفظی شرح


Other Matches

mnemonic	حفظی نام حفظی
repeats	بازگو کردن بازگو
repeat	بازگو کردن بازگو
solfege	نت خوانی سولفش خوانی
solfeggio	نت خوانی سولفش خوانی
mnemonic	حفظی
mnemonic	نام حفظی
mnemonic opcode	رمزالعمل حفظی
mnemonic code	رمز حفظی
recitetion	از بری حفظی
mnemonic symbol	نماد حفظی
ingemination	بازگو
relater	بازگو گر
iteration	بازگو
iterant	بازگو کننده
iterate	دوباره گفتن بازگو کردن
repeater	تکرارکننده پیام بازگو کننده
repeater	ساعت زنگی بازگو کننده
it will not bear repeating	جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
repeat	بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats	بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
associations	هم خوانی
recitation	از بر خوانی
recitals	از بر خوانی
recitations	از بر خوانی
recital	از بر خوانی
solmization	نت خوانی
call in	تو خوانی
lip-reading	لب خوانی
lip reading	لب خوانی
recitative	از بر خوانی
sol fa	نت خوانی
association	هم خوانی
mirror reading	وارونه خوانی
catalexia	مکرر خوانی
lamentations	مرثیه خوانی
psalmody	سرود خوانی
flyting	رجز خوانی
silent reading	بیصدا خوانی
antiphony	تهلیل خوانی
telepathy	اندیشه خوانی
map reading	نقشه خوانی
psalmody	مزمور خوانی
illegutimation	حرمزادگی خوانی
palinlexia	وارونه خوانی
solmization	وزن خوانی
to stab in the back	ریزه خوانی
thought reading	اندیشه خوانی
harangued	رجز خوانی
phrenology	جمجمه خوانی
haranguing	رجز خوانی
harangues	رجز خوانی
scatter read	پراکنده خوانی
solmizate	نت خوانی کردن
lamentation	مرثیه خوانی
harangue	رجز خوانی
slip	اشتباه در نقشه خوانی
illegutimation	نادرستی نامشروع خوانی
proofread	نمونه خوانی کردن
proofreads	نمونه خوانی کردن
map reading	نقشه خوانی کردن
declaim	رجز خوانی کردن
declaimed	رجز خوانی کردن
declaiming	رجز خوانی کردن
declaims	رجز خوانی کردن
epigraphy	علم کتیبه خوانی
proofreading	نمونه خوانی کردن
incantation	افسون خوانی جادوگری
phrenological	وابسته به جمجمه خوانی
solos	تک خوانی بطور انفرادی
solo	تک خوانی بطور انفرادی
prayerfulness	عادت نماز خوانی
call statement	حکم فرا خوانی
psalmodic	وابسته به زبور خوانی
incantations	افسون خوانی جادوگری
orthoepic	مبنی بر درست خوانی
direct reading instrument	دستگاه مستقیم خوانی
nocturn	سحر خوانی شبانه
news room	اطاق روزنامه خوانی
kapell meister	رئیس دسته سرود خوانی
recitetion	از حفظ خوانی پس دادن درس
have one's nose in a book <idiom>	کرم کتاب خوانی داشتن
gray oral reading test	ازمون بلند خوانی گری
lipreading	فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
nowel	کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
animalize	نمودن
dont	نمودن
animadvert	نمودن
show	نمودن
showed	نمودن
dost	نمودن
abstract	نمودن
abstracts	نمودن
shows	نمودن
seem	نمودن
seemed	نمودن
showŠetc	نمودن
abstracting	نمودن
to gain any ones ear	نمودن
seems	نمودن
acquits	نمودن برائت
double	مضاعف نمودن
installing	منصوب نمودن
acquitting	نمودن برائت
affix	اضافه نمودن
install	منصوب نمودن
affixing	اضافه نمودن
affixes	اضافه نمودن
authorise	مجاز نمودن
affixed	اضافه نمودن
assimilatc	مقایسه نمودن
arraign	احضار نمودن
acquit	نمودن برائت
curtails	مختصر نمودن
doubled up	مضاعف نمودن
anneal	بادوام نمودن
sketches	رسم نمودن
accommodates	تطبیق نمودن
accommodated	تطبیق نمودن
accommodate	تطبیق نمودن
sketched	رسم نمودن
abate	رفع نمودن
misrepresentation	بد ارائه نمودن
sending	ارسال نمودن
send	ارسال نمودن
sketch	رسم نمودن
abates	رفع نمودن
abating	رفع نمودن
doubled	مضاعف نمودن
sends	ارسال نمودن
installs	منصوب نمودن
dusk	تاریک نمودن
curtailing	مختصر نمودن
sum	خلاصه نمودن
sums	خلاصه نمودن
sorting	مرتب نمودن
standardised	استاندارد نمودن
standardises	استاندارد نمودن
standardising	استاندارد نمودن
standardize	استاندارد نمودن
standardizes	استاندارد نمودن
standardizing	استاندارد نمودن
mirroring	معکوس نمودن
imprison	حبس نمودن
microjustification	ریزتراز نمودن
account	محاسبه نمودن
plotted	رسم نمودن
to humble oneself	افتادگی نمودن
stock piling	ذخیره نمودن
waived	اغماض نمودن
waives	اغماض نمودن
numeralization	عددی نمودن
adjust	تسویه نمودن
adjust	تصفیه نمودن
plot	رسم نمودن
plots	رسم نمودن
imprisoning	حبس نمودن
imprisons	حبس نمودن
dissociate	تفکیک نمودن
fill up	خاکریزی نمودن
impeach	احضار نمودن
impeached	احضار نمودن
impeaches	احضار نمودن
impeaching	احضار نمودن
abated	رفع نمودن
waive	اغماض نمودن
digitizing	دیجیتالی نمودن
depilate	ازاله مو نمودن از
curtail	مختصر نمودن
friends	یاری نمودن
friend	یاری نمودن
dissociates	تفکیک نمودن
dissociating	تفکیک نمودن
cater	فراهم نمودن
curtailed	مختصر نمودن
catered	فراهم نمودن
catering	فراهم نمودن
caters	فراهم نمودن
instal	منصوب نمودن
indorsation	تصویب نمودن
credit insurance	بیمه نمودن اعتبار
cornering the market	قبضه نمودن بازار
frequency stabilization	پایدار نمودن فرکانس
magnetic tape sorting	مرتب نمودن با نوارمغناطیسی
receipt	اعلام وصول نمودن
sign a waiver	قبول اغماض نمودن
bestialize	جانور خوی نمودن
brutalization	حیوان صفت نمودن
accoutre	با تجهیزات اماده نمودن
pontify	خودرا مقدس نمودن
price fixing	ثابت نمودن قیمت
receipts	اعلام وصول نمودن
committing	متعهدبانجام امری نمودن
decipher	کشف رمز نمودن
deciphered	کشف رمز نمودن
deciphers	کشف رمز نمودن
reciprocate	مقابله به مثل نمودن
compass	مدارچیزی راکامل نمودن
reciprocates	مقابله به مثل نمودن
reciprocated	مقابله به مثل نمودن