English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
to stir out of the house از خانه تکان خوردن
Other Matches
wags تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagging تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wag تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagged تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
shog تکان خوردن تکان دادن
jumble تکان تکان خوردن
joggle تکان تکان خوردن
shimmy تکان تکان خوردن
joggling تکان تکان خوردن
joggles تکان تکان خوردن
joggled تکان تکان خوردن
shimmey تکان تکان خوردن
jumbled تکان تکان خوردن
jumbles تکان تکان خوردن
jumbling تکان تکان خوردن
nyctitropic در شب تکان خوردن
jounce تکان خوردن
sniggle تکان خوردن
wag تکان خوردن
vibrating تکان خوردن
wagging تکان خوردن
hotch تکان خوردن
wags تکان خوردن
wagged تکان خوردن
vibrates تکان خوردن
quaking تکان خوردن
quakes تکان خوردن
quaked تکان خوردن
vibrate تکان خوردن
quake تکان خوردن
vibrated تکان خوردن
budged تکان جزئی خوردن
shocks تکان سخت خوردن
budging تکان جزئی خوردن
shocked تکان سخت خوردن
jolts تکان دادن یا خوردن
budge تکان جزئی خوردن
jolted تکان دادن یا خوردن
to sustain a shock تکان خوردن ونیفتادن
jolting تکان دادن یا خوردن
jolt تکان دادن یا خوردن
shock تکان سخت خوردن
budges تکان جزئی خوردن
scuds سبک رفتن تکان خوردن
scudded سبک رفتن تکان خوردن
wobbled مثل لرزانک تکان خوردن
wobbling مثل لرزانک تکان خوردن
wobble مثل لرزانک تکان خوردن
moves حرکت کردن تکان خوردن
moved حرکت کردن تکان خوردن
move حرکت کردن تکان خوردن
wobbles مثل لرزانک تکان خوردن
scud سبک رفتن تکان خوردن
wiggled وول خوردن تکان دادن
wiggling وول خوردن تکان دادن
wiggle وول خوردن تکان دادن
wiggles وول خوردن تکان دادن
surging تکان خوردن لغزش پیدا کردن
twinkles برق زدن یاتکان تکان خوردن
twinkled برق زدن یاتکان تکان خوردن
twinkle برق زدن یاتکان تکان خوردن
jolting دست انداز داشتن تکان خوردن
jolted دست انداز داشتن تکان خوردن
jolts دست انداز داشتن تکان خوردن
jolt دست انداز داشتن تکان خوردن
shocked ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shock ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shocks ضربت سخت زدن تکان سخت خوردن
shakeable تکان دادنی تکان خوردنی
shakable تکان دادنی تکان خوردنی
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
to play a good knife and fork ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
tumble غلت خوردن معلق خوردن
trips لغزش خوردن سکندری خوردن
trip لغزش خوردن سکندری خوردن
tripped لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbles غلت خوردن معلق خوردن
tumbled غلت خوردن معلق خوردن
grog دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb خانه خانه کردن
range یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
to drink wine می خوردن شراب خوردن
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
jostles تکان
rocks تکان
jolted تکان
jerks تکان
jostling تکان
motion تکان
nod تکان سر
motioned تکان
nodding تکان سر
shakes تکان
nods تکان سر
jarring تکان
shake تکان
movement تکان
stroking تکان
strokes تکان
rocked تکان
rock تکان
shaking تکان
nodded تکان سر
motions تکان
motioning تکان
stroke تکان
stroked تکان
jolt تکان
heart quake تکان دل
smooths بی تکان
smoothest بی تکان
smoothed بی تکان
jolts تکان
jerk تکان
concussion تکان
shocks تکان
shocked تکان
wagged تکان
wag تکان
wagging تکان
wags تکان
shock تکان
smooth بی تکان
jerked تکان
jerking تکان
jostle تکان
jostled تکان
jolting تکان
rocking تکان
concuss تکان دادن
budged تکان دادن
concussive تکان دهنده
budge تکان دادن
twitch تکان ناگهانی
stirring تکان دهنده
wood pusher چوب تکان ده
shocked تکان دادن
startling تکان دهنده
bump تکان ناگهانی
bump تکان سخت
jar تکان دادن
jars تکان جنبش
jarred تکان جنبش
commove تکان دادن
shock ضربه تکان
jar تکان جنبش
jars تکان دادن
shock تکان دادن
budging تکان دادن
con cuss تکان دادن
budges تکان دادن
shocked ضربه تکان
shake تکان دادن
yanked تکان تنددادن
flicks تکان ناگهانی
rocks تکان دادن
tremour تکان جنبش
rock تکان دادن
flicking تکان ناگهانی
shocks ضربه تکان
rocked تکان دادن
flicked تکان ناگهانی
twitched تکان ناگهانی
flick تکان ناگهانی
twitching تکان ناگهانی
succussion تکان سخت
wagger تکان دهنده
yank تکان تنددادن
shakes تکان دادن
jounce تکان دادن
shaking تکان دادن
shaker تکان دهنده
jiggly تکان خورده
shrug off تکان دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com