Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (11 milliseconds)
English
Persian
royalties
از خانواده سلطنتی
royalty
از خانواده سلطنتی
Search result with all words
royalties
اعضای خانواده سلطنتی
royalty
اعضای خانواده سلطنتی
fleur de lis
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
lancastrian
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
plantagenet
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
stuart
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
born in the purpule
عضو خانواده سلطنتی
Other Matches
rule the roost
<idiom>
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
monarchical
سلطنتی
rial
سلطنتی
regnal
سلطنتی
royal
سلطنتی
royal honor
درجه سلطنتی
monarchy
حکومت سلطنتی
bailiff
نگهبان دژ سلطنتی
regalia
امتیازات سلطنتی
scepter
عصای سلطنتی
royal flag
پرچم سلطنتی
gentleman atarms
عضوگاردویژه سلطنتی
bailiffs
نگهبان دژ سلطنتی
keep of the
مهردار سلطنتی
great seal
مهر سلطنتی
scepters
عصای سلطنتی
sceptre
عصای سلطنتی
sceptres
عصای سلطنتی
monarchies
حکومت سلطنتی
Privy Council
هیات مشاورین سلطنتی
royalism
طرفداری از رژیم سلطنتی
sceptered
دارای عصای سلطنتی
equerry
اصطبل سلطنتی میراخور
monarchy constitutional
حکومت مشروطه سلطنتی
equerries
اصطبل سلطنتی میراخور
privy councillor
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
RCs
مخفف کالج سلطنتی جراحان
monarchy
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
remembrancer
مامور وصول مطالبات سلطنتی
monarchy absolute
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
monarchies
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
order in council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
scepter
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
royalism
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
verderer
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
palating
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
chancery
مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
master of the horse
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
Fontainebleau
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
witan
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
p sanction
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
ilk
خانواده
gens
خانواده
wife
خانواده
menage
خانواده
family
خانواده
household
خانواده
households
خانواده
families
خانواده
clans
خانواده
clan
خانواده
home visit
بازدید خانواده
gas family
خانواده گاز
goodman
بزرگ خانواده
citrus
خانواده مرکبات
font family
خانواده فونت
family budget
بودجه خانواده
family expenditure
هزینه خانواده
family law
حقوق خانواده
family of computers
خانواده کامپیوترها
family structure
ساخت خانواده
family therapy
خانواده درمانی
penates
خدایان خانواده
schizogenic family
خانواده اسکیزوفرنی زا
subfamily
خانواده فرعی
type font
خانواده حروف
turnix
خانواده بلدرچین
turnicidae
خانواده بلدرچین
to maintain one's family
خانواده خود را
zinnia
خانواده گل اهاری
patronymic family
خانواده پدرنامی
patriarchate
ریاست خانواده
lanthanide series
خانواده لانتانیدها
matronymic family
خانواده مادرنامی
member of a family
عضو خانواده
bring home the bacon
<idiom>
نانآور خانواده
motorola 000 family
خانواده موتورولا
mustelidea
خانواده سمور
the girls
دخترهای یک خانواده
sheik
رئیس خانواده
extended family
خانواده گسترده
family doctor
پزشک خانواده
nuclear family
خانواده هستهای
patriarchs
رئیس خانواده
strips
موسس خانواده
familial
مربوط به خانواده
paterfamilias
بزرگ خانواده
paterfamilias
سالار خانواده
family planning
تنظیم خانواده
accipitres
خانواده لاشخوران
actinide series
خانواده اکتینیدها
apiaceae
خانواده چتریان
nuclear families
خانواده هستهای
broken homes
خانواده گسیخته
family doctors
پزشک خانواده
nation
خانواده طایفه
nations
خانواده طایفه
sheikh
رئیس خانواده
sheikhs
رئیس خانواده
sheiks
رئیس خانواده
matriarch
رئیسه خانواده
matriarchs
رئیسه خانواده
patriarch
رئیس خانواده
crustacean
خانواده خرچنگ
crustaceans
خانواده خرچنگ
horseflesh
خانواده اسب
broken home
خانواده گسیخته
batrachia
خانواده غوکان
culex
خانواده پشه
arachnida
خانواده کارتنه
circuit family
خانواده مداری
computer family
خانواده کامپیوتر
clansman
عضو خانواده
cruciferae
خانواده چلیپاییان
culicidae
خانواده پشه
clannishness
خانواده پرستی
crustaceous
خانواده خرچنگ
crustacea
خانواده خرچنگ
ecomania
بیزاری از خانواده
conjugal family
خانواده زن و شوهری
consanguine family
خانواده هم خون
Royal Bokhara
فرش سلطنتی بخاراتی
[این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
urticaceous
وابسته به خانواده گزنه
ganoidei
خانواده سگ ماهی مینافلسان
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
saltbush
خانواده گیاهان قازایاغی
pyralidid
خانواده بزرگی ازپروانه ها
lady beetle
سوسک خانواده Coccinellidae
canine
وابسته به خانواده سگ سگ مانند
patriarchs
رئیس خانواده یا طایفه
wear the pants in a family
<idiom>
رئیس خانواده بودن
salicaceous
وابسته به خانواده بید
patriarch
رئیس خانواده یا طایفه
mangrove
خانواده شاه پسند
family planning
برنامه ریزی خانواده
acalephe
خانواده گزنه دریایی
materfamilas
مادر خانواده کدبانو
family size
تعداد افراد خانواده
lobelia
خانواده گیاهان لوبلیا
mangroves
خانواده شاه پسند
family planning programs
برنامههای تنظیم خانواده
cetaceous
وابسته به خانواده بال
apiaceous
وابسته به خانواده چتریان
He left his family in Europe .
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
lady bird
سوسک خانواده Coccinellidae
viverrine
خانواده گربه زباد
cycas
گیاه از خانواده سیکاس
family man
مرد خانواده - دوست
family men
مرد خانواده - دوست
acarina
خانواده کرم جرب
napoleonic
وابسته به خانواده ناپلئون
nabidae
خانواده کک و ساس و حشرات
nabid
خانواده کک و ساس و حشرات
convolvulaceous
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
crocodilian
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
to provide for one's family
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
feverweed
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
A curse has been laid on the family .
خانواده لعنت شده یی است
styloipodium
ته خامه گیاهان خانواده هویج
gadoid
وابسته به خانواده ماهی روغن
cimex
سرخک خانواده ساس وسرخک
habit family hierarchy
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
clannishly
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
pteridophyta
گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyte
گیاهان اوندی خانواده سرخس
santalaceous
وابسته به تیره یا خانواده صندل
leguminous
وابسته به خانواده پروانه اسایان
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
gasteropod
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
aaron's beard
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
koala
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
vestal
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
sequoia
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family .
مادر بزرگمان مرد خانواده است
maccabees
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
ferula
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
koalas
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Generosity runs in the family.
سخاوت دراین خانواده ارثی است
He did it for the sake of his family .
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
he is a shame to his family
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
albatross
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rush
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushed
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushing
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
pocket borough
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
paulownia
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
one of the most respected families
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
albatrosses
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
fagaceous
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
There seems to be a jinx on that family.
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
geometrid
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
ling
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
Main Street
[American English]
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
What does Main Street think of this policy?
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com