Dictiornary-Farsi | از دست وزیر اینکار بر نمی آید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 137 (7 milliseconds)

English	Persian
The minisiter cant cope with it.	از دست وزیر اینکار بر نمی آید


Other Matches

You wont reget it. You wont lose by it .	از اینکار بد نخواهی دید
There is nothing to be ashamed lf .	( اینکار ) خجالت ندارد
Be a good chap(fellow)and do it.	جان من اینکار راانجام بد ؟
He is a pastmaster at it .	خدای اینکار است
Shen wI'll the work be complete?	اینکار کی کامل می شود ؟
What is the motive ( design) ?	غرض از اینکار چیست ؟
he is unequal to the task	مرد اینکار نیست
It is not possible ( feasible , practicable) .	اینکار عملی نیست
It is beyond my authority(control).	اینکار از اختیار من خارج است
He is cut out for it. He is ideally (perfecly) suited to his work.	برای اینکار جان می دهد
Nothing wI'll come out of this.	از اینکار چیزی درنمی آید
it wasdone in no time	اینکار چندان وقتی نبرد
He did it out of friendship.	ازروی دوستی اینکار راکرد
I have pledged ( staked ) my reputation on it .	شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
It wI'll come to a bad end. It is foredoomed.	اینکار عاقبت ( خوشی ) ندارد
so-and-so	اینکار وانکار چنین وچنان
so and so	اینکار وانکار چنین وچنان
He did it with his fathers knowledge.	با اطلاع پدرش اینکار راکرد
you shall smart for it	سزای اینکار را خواهید دید
His action is in the nature of sour grapes.	اززور پسی اینکار رامی کند
He wI'll give a good account of himself.	خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
He is cut out for it ( this job ).	برای اینکار ساخته شده است
I took a great deal of trouble over it.	روی اینکار خیلی زحمت کشیدم
i know how to do it	میدانم چطور باید اینکار را کرد
He has not enough experience for the position.	برای اینکار تجربه کافی ندارد
I'll eat my hat if I dont do it .	اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
Dont let the grass grow under your feet.	نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
you shall rue it	از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
the then minister	وزیر
vizi	وزیر
wizier	وزیر
vizier	وزیر
min	وزیر
minister	وزیر
secretaries	وزیر
secretary	وزیر
minister	:وزیر
ministers	:وزیر
ministers	وزیر
Secretaries of State	وزیر
Secretary of State	وزیر
queens	وزیر
queen	وزیر
tentering	دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
queening	وزیر کردن
secretary of state for home affairs	وزیر کشور
mintster of public works	وزیر فوائدعامه
primeminister	نخست وزیر
secretary of defense	وزیر دفاع
secretary of state for defence	وزیر دفاع
secretary of defence	وزیر دفاع
secretary of state for home affairs	وزیر امورداخله
the finance minister is up	وزیر مالیه
minister of finance	وزیر اقتصاد
Downing Street	نخست وزیر
minister without portfolio	وزیر مشاور
minister resident	وزیر مقیم
Chancellors of the Exchequer	وزیر دارایی
Prime Ministers	نخست وزیر
grand vizier	نخست وزیر
Secretary of State	وزیر خارجه
premier	نخست وزیر
premiers	نخست وزیر
Prime Minister	نخست وزیر
Secretaries of State	وزیر خارجه
Attorney General	وزیر دادگستری
minister plenipotentiary	وزیر مختار
queen	وزیر شطرنج
queens	وزیر شطرنج
cham cell or of the e.	وزیر دارایی
Attorneys General	وزیر دادگستری
Chancellor of the Exchequer	وزیر دارایی
councillor at ministry	وزیر مشاور
head of the state	نخست وزیر
Chancellor of the Exchequer	وزیر خزانه داری
Chancellors of the Exchequer	وزیر خزانه داری
minister	وزیر مختار کشیش .
ministers	وزیر مختار کشیش .
queen's gambit	گامبی وزیر شطرنج
Federal Prosecutor General	وزیر دادگستری فدرال
Federal Attorney General	وزیر دادگستری فدرال
queen's wing	جناح وزیر شطرنج
acting minister of war	کفیل وزیر جنگ
charge d'affaires	نایب وزیر مختار
secretary of the army	وزیر نیروی زمینی
minister of foreign affairs	وزیر امور خارجه
foreign minister	وزیر امور خارجه
secretary of state for foreign affairs	وزیر امور خارجه
to recive the portfolio of war	وزیر جنگ شدن
minister for foreign affairs	وزیر امور خارجه
deputy minister	قائم مقام وزیر
queen side	جناح وزیر شطرنج
queen's fianchetto defence	دفاع فیانکتوی وزیر
queen's gambit declined	گامبی وزیر پذیرفته نشده
eight queens problem	مسئله هشت وزیر شطرنج
assistant secretary of the army	معاون وزیر نیروی زمینی
underpromote	ترفیع پیاده به غیر وزیر
colle system	سیستم کوله در پیاده وزیر
queen's gambit accepted	گامبی وزیر پذیرفته شده
deputy primeminister	قائم مقام نخست وزیر
queen's pawn opening	گشایش پیاده وزیر شطرنج
queen's indian defence	دفاع هندی وزیر شطرنج
queen's pawn game	بازی پیاده وزیر شطرنج
ministerial	وابسته به وزیر یا کشیش اداری
ragozin system	سیستم راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
prague variation	واریاسیون پراگ در گامبی وزیر شطرنج
manhattan variation	واریاسیون مانهاتان درگامبی وزیر شطرنج
premiered	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiers	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
gambit of aleppo	نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
premier	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
ragozin variation	واریاسیون راگوزین در گامبی وزیر شطرنج
skivvy	زیر پیراهن وزیر شلواری کوتاه
canal's variation	واریاسیون کانال در گامبی وزیر شطرنج
tamper	مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
under secretary	زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
It must be put up to the prime minister .	باید بعرض نخست وزیر برسد
premiering	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere	نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
cambridge springs defence	دفاع کیمبریج اسپرینگزدرگامبی وزیر شطرنج
capablanca's freeing manoeuvre	مانوررهایی بخش کاپابلانکادر گامبی وزیر
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.	من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
bogoliubov indian defence	دفاع بوگولیوبوف- هندی درپیاده وزیر شطرنج
blackmar diemer gambit	گامبی بلکمر- دیمر در پیاه وزیر شطرنج
nimzo indian defence	دفاع نمیزو هندی در پیاده وزیر شطرنج
Chancellors	صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
monticelli trap	دام مونتیچلی در دفاع هندی وزیر شطرنج
Chancellor	صدر اعظم نخست وزیر رئیس اداره
franco indian defence	دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
franco baenoni defence	دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
alekhine's variation	واریاسیون الخین در گامبی وزیر پذیرفته نشده شطرنج
problem child	فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
The minister cut the tape to open a new motory( highway , freeway ) .	وزیر با قطع نوار سه رنگ بزرگراه جدید را افتتاح کرد
sizing	آهارزنی [گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
albin counter gambit	گامبی متقابل البین در گامبی وزیر شطرنج