English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
ejaculate از دهان بیرون پراندن
ejaculated از دهان بیرون پراندن
ejaculates از دهان بیرون پراندن
ejaculating از دهان بیرون پراندن
Other Matches
spits بیرون پراندن
spit بیرون پراندن
squirted اب را بصورت فواره بیرون دادن پراندن
squirting اب را بصورت فواره بیرون دادن پراندن
squirts اب را بصورت فواره بیرون دادن پراندن
squirt اب را بصورت فواره بیرون دادن پراندن
blurt از دهان بیرون انداختن
venriloquism سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
slaver گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal دهان دار وابسته به دهان
expired air method روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
sputters تف پراندن
sputtered تف پراندن
sputter تف پراندن
whisk پراندن
to let fly پراندن
slinging پراندن
sling پراندن
popping پراندن
whisks پراندن
whisking پراندن
whisked پراندن
blow down پراندن
startle از جا پراندن
startled از جا پراندن
slings پراندن
startles از جا پراندن
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
to sputter [about] تف پراندن [در باره ]
pops پراندن پریدن
popped پراندن پریدن
jumped پراندن جهاندن
pop پراندن پریدن
jump پراندن جهاندن
jumps پراندن جهاندن
let out مشت پراندن
fly پراندن پرواز دادن
jets پراندن فواره زدن
jet پراندن فواره زدن
jetting پراندن فواره زدن
jetted پراندن فواره زدن
to [suddenly] rouse somebody from slumber کسی را از چرت پراندن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
scooping شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooped شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoop شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoops شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
OS دهان
potato box دهان
jib دهان
polystome دهان
polystomatous دهان
slobber اب دهان
jibbed دهان
jibs دهان
slobbered اب دهان
astomatous بی دهان
spittle اب دهان
saliva اب دهان
mouth دهان
slobbers اب دهان
unmuffle دهان
mouthed دهان
slobbering اب دهان
mouthing دهان
puss دهان
astomatal بی دهان
chops دهان
gobs دهان
jibbing دهان
mouths دهان
gob دهان
toho دهان ببر
mouthwash دهان شویه
mouthwashes دهان شویه
stomatitis ورم دهان
stomatal دهان دار
slobbering دهان را اب انداختن
slobbered دهان را اب انداختن
stomatous دهان دار
stomatic شبیه دهان
stomatology دهان پزشکی
slobber دهان را اب انداختن
stomatal وابسته به دهان
stoma شکاف دهان
mum's the word <idiom> دهان قرص
to shut up دهان بستن
say a mouthful <idiom> حرف دهان پر کن
halitosis گند دهان
fetid گند دهان
palate سقف دهان
mouth-watering دهان آب انداز
palates سقف دهان
widemouthed دهان باز
slobbers دهان را اب انداختن
scold ادم بد دهان
scolded ادم بد دهان
throats صدا دهان
orals از راه دهان
gags دهان باز کن
gagging دهان باز کن
gagged دهان باز کن
spit اب دهان خدو
gag دهان باز کن
gymnostomous برهنه دهان
astomatal فاقد دهان
spits اب دهان خدو
mouths در دهان گذاشتن
mouthing در دهان گذاشتن
mouthed در دهان گذاشتن
mouth در دهان گذاشتن
throat صدا دهان
oral از راه دهان
cyclostomate دهان گرد
cyclostomatous دهان گرد
insalivate اب دهان زدن به
microstomous کوچک دهان
reeked بخار دهان
reeks بخار دهان
reek بخار دهان
peroral از راه دهان
rictus چاک دهان
scolds ادم بد دهان
openmouthed دهان باز
neb پوزه دهان
reeking بخار دهان
mouthy دهان دار
fomalhaut دهان ماهی
slobbers اب دهان روان ساختن
slobbered اب دهان روان ساختن
mugging ساده لوح دهان
mugged ساده لوح دهان
mug ساده لوح دهان
drools اب از دهان تراوش شدن
mugs ساده لوح دهان
orinasal از دهان و بینی درامده
toadfish ماهی دهان گشاددریایی
drooling اب از دهان تراوش شدن
drooled اب از دهان تراوش شدن
drool اب از دهان تراوش شدن
clump block قرقره دهان گشاد
Wellington چکمه دهان گشاد
fullmouthed دارای دهان کامل
aboral نقطه مقابل دهان
slobbering اب دهان روان ساختن
screw up غنچه کردن دهان
paralysis of the face لغو یا کجی دهان
trap نیرنگ فریب دهان
squiggle در دهان قرقره کردن
gagging دهان بند بستن
stomatogastric وابسته به دهان ومعده
squiggles در دهان قرقره کردن
spiracular شبیه سوراخ دهان
gag دهان بند بستن
mouthpart زائده نزدیک دهان
hagfish مارماهی دهان گرد
gags دهان بند بستن
sound off مزه دهان کسیرافهمیدن
fish fag زن بدزبان یابد دهان
spits اب دهان پرتاب کردن
gagged دهان بند بستن
spit اب دهان پرتاب کردن
muzzling دهان بند دهنه
muzzles دهان بند دهنه
muzzled دهان بند دهنه
muzzle دهان بند دهنه
to escape one's lips از دهان کسی در رفتن
swearer ادم بد دهان وفحاش
he has a loose tongue دهان لقی دارد
dry mouth خشکی دهان [پزشکی]
fetor oris بدبویی دهان [پزشکی]
bad breath بدبویی دهان [پزشکی]
halitosis بدبویی دهان [پزشکی]
maw دهان [اصطلاح روزمره]
socket کام [سقف دهان]
fondants شیرینی ای که در دهان اب میشود
jaws دهان [اصطلاح روزمره]
To muzzle the people. دهان مردم را بستن
fondant شیرینی ای که در دهان اب میشود
trap دهان [اصطلاح روزمره]
chops دهان [اصطلاح روزمره]
slobber اب دهان روان ساختن
mush [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
cake-hole [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
throw to the wolves <idiom> به دهان گرگ انداختن
pie hole [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
bazoo [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com