English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (4 milliseconds)
English Persian
from opposite directions از دوطرف روبروی هم
Other Matches
double-breasted دوطرف تکمه خور
restrained beam تیر دوطرف گیردار
two way switch قطع و وصل کننده برق از دوطرف
reefing jacket یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
extensiontable میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت
cross voting رای دادن دوطرف مخالف برای همدیگر
guard rail نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
oppositely روبروی هم
in the face of روبروی
facing the church روبروی کلیسا
opposite the house روبروی خانه
straight away روبروی سبد
opposite to the house روبروی خانه
enfilade روبروی هم قرار دادن
Our office is facing (opposite)the restaurant. دفتر ما روبروی رستوران است
line of engagement ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
vertical angles گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
subtense خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
fronting مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
increments انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increment انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
abutments تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
rams افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
h engine موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
clock code position سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com