English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (8 milliseconds)
English Persian
gleefully از روی شادی و خوشحالی
Other Matches
happily خوشحالی
gladness خوشحالی
fortunately <adv.> با خوشحالی
happily <adv.> با خوشحالی
joyfully <adv.> با خوشحالی
joyfulness خوشحالی
jocosity خوشحالی
glee خوشحالی
gaily با خوشحالی
mirth خوشحالی
happiness خوشحالی
happily <adv.> از روی خوشحالی
joys خوشحالی کردن
euphoria خوشحالی رضایت
fool's paradise خوشحالی موهوم
joyfully ازروی خوشحالی
joy خوشحالی کردن
whoopee فریاد خوشحالی
fortunately <adv.> از روی خوشحالی
hollered فریاد خوشحالی
holler فریاد خوشحالی
hollering فریاد خوشحالی
joyfully <adv.> از روی خوشحالی
hollers فریاد خوشحالی
gayly با خوشحالی ز باسرور و نشاط
fleshment خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
to look forward to something با خوشحالی منتظر چیزی شدن
stars in one's eyes <idiom> برق زدن چشمها از خوشحالی
to be on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
to feel on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
put up a good front <idiom> وانمودبه خوشحالی ،تظاهر به خوشحال بودن
joyless بی شادی
gala شادی
galas شادی
airiness شادی
curvet شادی
exultation شادی
joyance شادی
revelery شادی
pleasance شادی
jubilation شادی
joys شادی
caper شادی
capered شادی
capers شادی
joy شادی
rejoicing شادی
gaiety شادی
glee شادی
rejoicings شادی
red letter مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
joie de vivre زیست شادی
high jinks سروصدا و شادی
jubilees روز شادی
acclamation تحسین و شادی
reveled شادی کردن
jubilate فریاد شادی
reveling شادی کردن
revelled شادی کردن
revelling شادی کردن
f.mirth شادی جشن
revels شادی کردن
joyously از روی شادی
mirth نشاط شادی
fool's paradise شادی احمقانه
exultance وجد و شادی
banzai هلهله شادی
happiness شادی خوشنودی
revel شادی کردن
joys شادی کردن
breezy شادی بخش
effervescence طراوت و شادی
plaudit هلهله شادی
mirthfulness شادی ونشاط
merriment ابراز شادی
cock-a-hoop شادی کنان
joy شادی کردن
jubilee روز شادی
exulted شادی کردن وجدکردن
carnivals کاروان شادی جشن
ovation شادی وسرور عمومی
ovations شادی وسرور عمومی
elation ترفیع سرفرازی شادی
exults شادی کردن وجدکردن
exulting شادی کردن وجدکردن
exult شادی کردن وجدکردن
carnival کاروان شادی جشن
To be in raptures . To be overjoyed . غرق در شادی بودن
with rejoicings and embraces با شادی و فریاد هورا
tragicomedy دارای حزن و شادی
they returned in triumph شادی کنان برگشتند
tragicomedies دارای حزن و شادی
capers از روی شادی جست وخیزکردن
capered از روی شادی جست وخیزکردن
caper از روی شادی جست وخیزکردن
to be psyched for somebody [American E] در شادی کسی سهیم شدن
He was transported with joy. از شادی درپوست نمی گنجید
to be pleased for somebody در شادی کسی سهیم شدن
to be glad for somebody's sake در شادی کسی سهیم شدن
to overcrow one's rival از پیروزی بر حریف شادی کردن
whoopla عیاشی و شادی پر سرو صدا
jobilate شادی کردن از خوشی فریاد زدن
gee whiz <idiom> بافریاد شادی خود رانشان دادن
She was transported with joy . شادی تمام وجودش را فرا گرفت
fly in the ointment <idiom> یک چیز کوچک که شادی را بههم بزند
inequality operator نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
kirmess جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
good riddance to bad rubbish <idiom> وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه
mardi gras سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
Sophrosyne وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
rejoicingly شادی کنان وجد کنان
rejoice شادی کردن وجد کردن
rejoiced شادی کردن وجد کردن
rejoices شادی کردن وجد کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com