English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
metaphysically از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
Other Matches
metaphsics دانش ماورای طبیعت
spiritualize بطور معنوی تفسیر کردن
vaguely بطور مبهم
ambiguously بطور مبهم
hazily بطور تیره و مبهم
oracularly بطور سر بسته یا مبهم ازغیب
opaquely چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
lusus natarae بازی طبیعت خوش مزگی طبیعت
lusus naturae بازی طبیعت خوشمزگی طبیعت
trans- ماورای
metagalaxy ماورای کهکشان
ultra ماورای افراطی
metempiric ماورای مشهودات
extralegal ماورای قانون
oversea ماورای بحار
extra scientific ماورای علم
past گذشته از ماورای
trancscendent ماورای مقررات
it transcends human reason ماورای عقل ........
superphysical ماورای جسم
metempirics حکمت ماورای مشهودات
superphysical ماورای عالم مادی
supramundane ماورای مراتب دنیوی
paranormal ماورای پدیدههای علمی مکشوف
anagogic معنوی
abstract معنوی
abstracts معنوی
abstracting معنوی
immaterialist معنوی
virtual معنوی
spiritual معنوی
moral معنوی
incorporating معنوی
metaphsical معنوی
incorporates معنوی
intellctual right حق معنوی
incorporate معنوی
syllepsis مطابقه معنوی
constructive coercion اجبار معنوی
moral damage خسارت معنوی
spiritual روحانی معنوی
incorporeal مجرد معنوی
moral damage ضرر معنوی
spiritusoity کیفیت معنوی
spiritually معنوی روحی
immaterial معنوی جزئی
unliquidated damages خسارات معنوی
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
tranalpine واقع در انسوی کوه الپ ماورای الپی
emblem [تصویر سمبل معنوی]
mystique جذبه وشهرت معنوی
ultraviolet light MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود
anagogy بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
anagoge بزرگی معنوی ارتقاء فکر بعالم علوی
natures طبیعت
nature طبیعت
physios طبیعت
quality طبیعت
consubstantial هم طبیعت
temperament طبیعت
qualities طبیعت
inclination طبیعت
Mother Nature طبیعت
physio طبیعت
temperaments طبیعت
natures طبیعت سرشت
naturalism طبیعت پردازی
gift of nature هدیه طبیعت
nature طبیعت سرشت
freaks of nature غرائب طبیعت
naturalism طبیعت گرایی
earthiness طبیعت خاکی
tao مسیر طبیعت
navigated طبیعت ذات
contrary to nature بر خلاف طبیعت
second nature طبیعت ثانوی
against nature مخالف طبیعت
hu man nature طبیعت انسانی
lusus naturae غرابت طبیعت
cycle of water گردش اب در طبیعت
hydraulic cycle گردش اب در طبیعت
navigates طبیعت ذات
animality طبیعت حیوانی
navigating طبیعت ذات
hyperphysical فوق طبیعت
hyperphyscal مافوق طبیعت
gift of nature نعمت طبیعت
natural endowments بخششهای طبیعت
Mother Nature طبیعت مهربان
metaphsical طبیعت حکمتی
human nature طبیعت انسان
navigate طبیعت ذات
naturalists طبیعت شناس
naturalists طبیعت گرا
still life طبیعت بیجان
naturalist طبیعت شناس
naturalist طبیعت گرا
landscape architecture معماری طبیعت
lusus natarae غرابت طبیعت
obscure مبهم
obscured مبهم
irrational مبهم
veiled مبهم
esoteric مبهم
hazier مبهم
haziest مبهم
imprecise مبهم
mysterious مبهم
misty مبهم
dusky مبهم
forked مبهم
enigmatic مبهم
hazy مبهم
nebular مبهم
opaque مبهم
enigmatical مبهم
nubilous مبهم
vaguer مبهم
vaguest مبهم
vague مبهم
slurry مبهم
obscures مبهم
dims مبهم
obscuring مبهم
dim مبهم
dimmed مبهم
obscurest مبهم
obscurer مبهم
ambiguous مبهم
involute مبهم
amphibolic مبهم
extrasensory ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
transalpine واقع درانسوی الپ ساکن ماورای الپ
unnaturally بر خلاف اصول طبیعت
naturalistic مبنی بر طبیعت بازی
unnatural بر خلاف اصول طبیعت
i a the beauties of nature من از زیبائیهای طبیعت حظ کردم
ambiguous figure شکل مبهم
involved مبهم گرفتار
adumbrate مبهم کردن
pronominal adjective صفت مبهم
oracles پاسخ مبهم
incidental غیر مبهم
oracle پاسخ مبهم
ambiguous language زبان مبهم
obscured مبهم نامفهوم
unequivocally غیر مبهم
unequivocal غیر مبهم
obscuring مبهم نامفهوم
obscure مبهم نامفهوم
obscurer مبهم نامفهوم
obscures مبهم نامفهوم
obscurest مبهم نامفهوم
humanist مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
natural selection فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
four forces of nature چهار نیروی بنیادی طبیعت
fantasticality طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
metaphisical مربوط به علم ماوراء طبیعت
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
they are cured by nature طبیعت انها را درمان میکند
natural phenomena حوادث طبیعی تجلیات طبیعت
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
enigma رمز بیان مبهم
left handedly بطورمشکوک یا مبهم یا دوپهلو
ambiguous grammar دستور زبان مبهم
enigmas رمز بیان مبهم
obscurantism سبک نگارش مبهم
obfuscate مبهم و تاریک کردن
obfuscation مبهم و تاریک کردن
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
herbescent اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
nature [of things] سرشت [ماهیت] [خوی] [ذات] [طبیعت]
naturalism فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
anthropogenic مربوط به برخورد وتماس بشر با طبیعت
Pre-Raphaelite مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
Pre-Raphaelites مکتب بازنمایی طبیعت آنطور که هست
anthroposophy علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
denature طبیعت یا ماهیت چیزی راعوض کردن
it occurs in nature as a gas در طبیعت بشکل گاز یافت میشود
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
earthliness دنیوی بودن مادیت طبیعت زمینی یاخاکی
single track فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
blur مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurring مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurs مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
blurred مبهم کردن لبه ها و رنگهای یک تصویر
natural philosopher فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
ambiguity خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
ambiguities خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
blurred black ground زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com