Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 199 (9 milliseconds)
English
Persian
You name it . Everything under the sun .
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
Other Matches
You name it , weve got it.
از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
be your own worst enemy
<idiom>
از ماست که بر ماست
[کسی که به دست خودش برای خودش دردسر می تراشد.]
colliery
تجارت ذغال ذغال فروشی
collieries
تجارت ذغال ذغال فروشی
blackest
سیاهی
blacker
سیاهی
blacked
سیاهی
black
سیاهی
blacks
سیاهی
blackouts
سیاهی
blackout
سیاهی
macule or mackle
سیاهی
nigrescence
سیاهی
nigritude
سیاهی
iron mould
سیاهی
sootiness
سیاهی
blackness
سیاهی
griminess
سیاهی
blankness
سفیدی
silveriness
سفیدی
candor
سفیدی
whiteness
سفیدی
whithness
سفیدی
chalkiness
سفیدی
argent
سفیدی
white
سفیدی
candour
سفیدی
whiter
سفیدی
whitest
سفیدی
acquittal
رو سفیدی
inkiness
سیاهی مرکب
iron mold
سیاهی اهن
macule
لکه سیاهی
eye ball
سیاهی چشم
furnace black
سیاهی کوره
lappermilk
ماست
whey
آب ماست
It is ours. It belongs to us.
از آن ماست
watcheye
سفیدی چشم
impudence
چشم سفیدی
albescent
مایل به سفیدی
blank
سفید سفیدی
alphosis
سفیدی جلد
albinism
سفیدی پوست
blankest
سفید سفیدی
melanize
با سیاهی علامت گذاشتن
black eyes
سیاهی اطراف چشم
He vanished into the night.
در سیاهی شب نا پدید گشت
Every thing swims before my eyes .
چشمم سیاهی می رود
black eye
سیاهی اطراف چشم
snow job
ماست مالی
yoghurt
ماست یوقورت
yoghurts
ماست یوقورت
yogurts
ماست یوقورت
yogurt
ماست یوقورت
He is our man .
آدم ماست
don't split hairs this much
<idiom>
مو را از ماست نکشید
goose grass
علف ماست
joint grass
علف ماست
cleavers
علف ماست
rennet
مایه ماست
catchweed
علف ماست
bedstraw
علف ماست
lady's bedstraw
علف ماست
yoghourts
ماست یوقورت
gray
روبه سفیدی رونده
acquittals
برائت ذمه رو سفیدی
rivers
سفیدی بین خطوط
river
سفیدی بین خطوط
goal predicates blackness
زغال از سیاهی خبر میدهد
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
ani
پرندگان سیاهی ازخانوادهء فاخته
melanosis
سیاهی غیر طبیعی پوست
To whitewash . To do a perfunctory job. To do a patch - up of work.
ماست مالی کردن
his blood beon us
خونش به گردن ماست
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
sit idly by
<idiom>
عین ماست نشستن
It is to our credit.
باعث روسفیدی ماست
ice blink
سفیدی افق از انعکاس دریا
melanotic
دچار سیاهی غیر طبیعی درپوست
We were there just to make up numbers.
ما آنجا فقط سیاهی لشگه بودیم
To deliberately fudge the issue . To gloss it over .
موضوعی را ماست مالی کردن
wall eye
چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
melanism
سیاهی غیر طبیعی بشره سیاه چردگی
To spilt hair . To make a fine distinction .
مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
She turned as pale as death .
رنگش مثل ماست سفید شد ( پرید )
white line
خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
snow geese
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
snow goose
غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
lime light
روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
gaiters
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
gaiter
پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
havelock
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
damask
سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود
slip sheet
صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
hereford
نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
This knife is too blunt for words .
این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
cokes
ذغال کک
coke
ذغال کک
carbon
ذغال
peat
ذغال کک
carbon brush
ذغال
lignite
ذغال قهوهای
animal black
ذغال حیوانی
scuttles
سطل ذغال
gas carbon
ذغال قرع
cokes
ذغال کک ساختن
breezes
پس مانده ذغال
scuttling
سطل ذغال
breezing
پس مانده ذغال
breeze
پس مانده ذغال
pit coal
ذغال سنگ
coal
ذغال سنگ
mineral coal
ذغال معدنی
mine coal
ذغال معدن
carbon
ذغال خالص
scuttle
سطل ذغال
scuttled
سطل ذغال
breezed
پس مانده ذغال
carboniferous
ذغال دار
coke
ذغال کک ساختن
coke breeze
پس مانده ذغال کک
collector brush
ذغال کلکتور
charcoal
ذغال چوب
caking coal
ذغال کوره
carbon free
ذغال ازاد
carbonize
ذغال ساختن
coke per charge
ذغال کک شارژ
carboniferous
ذغال خیز
carbon fixed
ذغال ثابت
powdered coal
خاک ذغال
collier
ذغال گیری
dust coal
خاک ذغال
collier
ذغال سنگ
coal tar pitch
قیر ذغال سنگ
powdered coal firing
سوخت خاک ذغال
pitch coal
ذغال سنگ قیری
bituminous coal
ذغال سنگ چاق
peat
ذغال سنگ نارس
decolorizing carbon
ذغال رنگ زدا
coal gas
گاز ذغال سنگ
pouncing
خاکه ذغال ضربت
pounces
خاکه ذغال ضربت
pounced
خاکه ذغال ضربت
soft coal
ذغال سنگ قیردار
soft coal
ذغال سنگ چاق
pounce
خاکه ذغال ضربت
coal tar
قطران ذغال سنگ
bunker
انبار ذغال سنگ
bunkers
انبار ذغال سنگ
collieries
کان ذغال سنگ
coking plant
کارخانه ذغال سازی
lignite
نوعی ذغال سنگ
activated carbon
ذغال فعال شده
gas coal
ذغال سنگ گازی
coalfields
ناحیه ذغال خیز
colliery
کان ذغال سنگ
coal mine
معدن ذغال سنگ
coalfield
ناحیه ذغال خیز
activated charcoal
ذغال فعال شده
hard coal
ذغال سنگ سخت
carbonate
بصورت ذغال دراوردن
puddle steel
فولاد ذغال گیری
coke charging car
واگن بار گیری ذغال کک
coke watering car
واگن ویژه ذغال شویی
coal tar dye
رنگ قطران ذغال سنگ
coke pusher
دستگاه متراکم کننده ذغال کک
lignite
ذغال سنگ چوب نما
coal tar pitch
قیر قطران ذغال سنگ
coke fork
چنگال یا انبر مخصوص ذغال کک
pit
[British E]
معدن ذغال سنگ
[کان کنی]
coal mining
معدن ذغال سنگ
[کان کنی]
anthracite
ذغال سنگ خشک و خالص انتراسیت
safety lamp
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
slice bar
میله یا سیخ ذغال بهم زنی
turf
ذغال سنگ نارس باچمن پوشاندن
marinade
[ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
marinate
[ترد کردن و طعم دارکردن گوشت با خیس کردن آن در ماست یا آب لیمو و غیره]
slated
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slate
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
pedocal
خاک دارای لایههای سخت ومتراکم ذغال
slates
ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
marinate
ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinated
ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinating
ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marinates
ترد کردن گوشت با خیس کردن ان در ماست یا اب لیمووغیره
marsh gas
گاز متان که در معادن ذغال سنگ وباتلاقهایافت میشود
briquette
خاکه ذغال مخلوط با خاک رست بریکت خشت
whitewash
سفید کاری کردن ماست مالی کردن
baltic exchange
اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
wrought
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
dead weights
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weight
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
black wash
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
coal mining
کان ذغال سنگ
[کان کنی]
pit
[British E]
کان ذغال سنگ
[کان کنی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com