Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
iam proud to know him
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
Other Matches
iam p to of knowing him
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
glories
افتخار
glory
افتخار
honor
افتخار
gloriation
افتخار
attributes
شهرت افتخار
insigne
نشان افتخار
place of honor
مکان پر افتخار
insignia
نشان افتخار
honorifics
افتخار امیز
honorific
افتخار امیز
honor
عزت افتخار
attribute
شهرت افتخار
honorable service
خدمت با افتخار
attributing
شهرت افتخار
emblems
نشان افتخار
emblem
نشان افتخار
medal of honor
مدال افتخار
medal of honor
نشان افتخار
mense
نزاکت افتخار
loaded with honours
غرق افتخار
battle honour
نشان افتخار
I'm proud of you.
من به تو افتخار می کنم.
rolls of honour
لیست افتخار
roll of honour
لیست افتخار
honorable service
خدمت افتخار امیز
mark of d.
نشان امتیازیا افتخار
My pleasure.
باعث افتخار من است.
It is a source lf pride .
مایه افتخار است
I'm proud of you.
من بهت افتخار می کنم.
I'm proud of you.
من بهت افتخار میکنم.
With pleasure.
باعث افتخار من است.
We consider it a great honor to have you here with us tonight.
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
head-shrinkers
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
I have a carton of cigarettes
من یک ... دارم.
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
close the door please
خواهش دارم
I am standing by you . I am right behind you .
هوایت را دارم
my a is 0 years
من 04سال دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
I need my e
من دوست دارم
I have a headache.
من سر درد دارم.
i intend to stay here
خیال دارم که ...
i wish to stay here
میل دارم ...
i maintain
عقیده دارم که ...
I'm in doubt about it.
من بهش شک دارم.
own a house
خانهای دارم
it is in my recollection
یاد دارم
I agree.
قبول دارم.
I have a question.
من یک سئوال دارم.
i am p to know him
بوجود او افتخار می کنم بوجود او سرافراز یا مفتخرم
iam ill bested
موقعیت بدی دارم
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
i am purposed to go
قصد دارم بروم
i stand to it that
جدا عقیده دارم که
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I have cigar
من یک سیگار برگ دارم.
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
I owe her a grudge
حق دارم که با اولج باشم
I am beginning to realize ( understand ) .
کم کم دارم متوجه می شوم
i am famishing
از گرسنگی دارم می میرم
i am on the wrong side of 0
من بیش از 05 سال دارم
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
i am purposed to go
در نظر دارم بروم
i am reluctant to go
اکراه دارم از رفتن
i have a hunch that
سخت گمان دارم که
i have a hunch that
بیم یافن ان دارم که ...
i have a silk rug Štoo
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah
به شاه عرض دارم
i humbly request that
خواهش عاجزانه دارم که ...
I have a pain in my chest.
سینه درد دارم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out .
از خستگی دارم غش می کنم
I have an appointment with the dentist.
با دندانساز قرار دارم
i am busy at the moment
اکنون کار دارم
I am over 50 years old.
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I feel nauseated.
حالت تهوع دارم.
I believe in God.
من به خدا ایمان دارم.
I feel like throwing up.
<idiom>
دارم بالا میارم.
I am staying at the hotel.
در هتل منزل دارم.
I am positive that ...
من اطمینان کامل دارم که ...
i heed your help
به مساعدت شما احتیاج دارم
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
I would like to know the truth.
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
i have a suit to the shah
عریضه برای شاه دارم
please dont forget it
خواهش دارم فراموش نکنید
I have to study
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I have a steady monthly income.
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I am very busy today .
امروز خیلی کار دارم
I'm working on it.
دارم روش کار میکنم.
It pleases me.
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I like it.
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
i own to having done it
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i intend to stay here
قصد دارم اینجا بمانم
much as I'd like to
<idiom>
با اینکه اینقدر دوست دارم
i have worse to tell you
بدتر از این دارم که بشمابگویم
i have come on business
کاری دارم اینجا امدم
He owes me some money.
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I am going on twenty.
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I'll need a plot of land .
یک قطعه زمین لازم دارم
I live a very regular life .
زندگی خیلی منظمی دارم
do tell me
خواهش دارم بمن بگویید
I love her with my whole being .
با تمام وجود دوستش دارم
I am thinding of going to Europe.
خیال دارم به اروپ؟ بروم
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
I intend to buy a car .
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I would like to learn the truth.
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
I have a son your age.
پسری دارم بسن ( وسال) شما
I'm sure we can come to some arrangement.
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I am working here non-stop.
یک بند دارم اینجا کار می کنم
I am looking for work ( ajob).
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
pray consider my case
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I'm starving
[to death]
.
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
i insist on his innocence
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist that he is innocent
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i have as many books as you
کتاب شما دارید منهم دارم
i p to arrange an intrriew
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i please to do it
خوش دارم که این کار را بکنم
My clothes are a witness to my poverty.
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
I have a free hand in this matter.
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
i intend my son for the bar
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Could I have a word with you ?
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
Can I go earlier today, just as a special exception?
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
From your lips to God's ears!
<idiom>
امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
iam impatient to go
دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
i insist on your being present
جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
Is there enough time to change trains?
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
I have got into a jam . Iam in a tight corner . I am in a bad fix.
بد طوری گیر کرده ام ( دروضع سختی قرار دارم )
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.
عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
AFAIK
خلاصه عبارت انگلیسی: تا آنجایی که خبر دارم که در ایمیل یا چت استفاده می شود
pan-
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans
در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
it is not t.
برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
state tiger
در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
i suffer from headache
سردرد دارم دچار سردرد هستم
Now I'm starting to believe it.
دارم یواش یواش قبولش میکنم.
I like to be friends with you.
من دوست دارم با تو دوست باشم.
de jure recognition
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
defacto recognition
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
call up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
bomb reconnaissance
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
air photographic
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
which transponder
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
ballistics of penetration
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
exploration
شناسایی
identification
شناسایی
knowledge
شناسایی
reconnaissance
شناسایی
counter reconnaisance
ضد شناسایی
recognizability
شناسایی
recognition
شناسایی
searches
شناسایی کردن
searchingly
شناسایی کردن
reconnoiters
شناسایی کردن
ammunition identification code
کد شناسایی مهمات
aerial reconnaissance
شناسایی هوایی
identity
اصلیت شناسایی
reconnoitre
شناسایی کردن
identities
اصلیت شناسایی
identifiable
قابل شناسایی
identified
شناسایی کردن
searched
شناسایی کردن
reconnoitring
شناسایی کردن
reconnoitres
شناسایی کردن
reconnoitred
شناسایی کردن
reconnoitering
شناسایی کردن
reconnoitered
شناسایی کردن
reconnaissance
شناسایی کردن
identifies
شناسایی کردن
search
شناسایی کردن
identifying
شناسایی کردن
badge
کارت شناسایی
ID card
کارت شناسایی
identification document
کارت شناسایی
identify
شناسایی کردن
specific search
شناسایی مخصوص
defacto recognition
شناسایی عملی
de jure recognition
شناسایی قانونی
investigation of foundation conditions
شناسایی زمین پی
cognizance
شناسایی اگاهی
identification markings
علایم شناسایی
character table
جدول شناسایی
boat hails
شناسایی قایق
identification card
کارت شناسایی
reconnoiter
شناسایی کردن
problem identification
شناسایی مسئله
route reconnaissance
شناسایی مسیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com