Total search result: 203 (26 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
exploit |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
exploiting |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
exploits |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
|
|
Other Matches |
|
seized |
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن |
seize |
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن |
seizes |
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن |
To take advantage of an opportunity. |
از فرصت استفاده کردن |
gain opportunity |
اغتنام فرصت کردن |
to play one's card well |
از فرصت خود استفاده کامل کردن |
steals |
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز |
steal |
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز |
operates |
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن |
operated |
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن |
operate |
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن |
exploitation |
بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار |
utilising |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
utilizing |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
utilizes |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
utilised |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
utilises |
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن |
make time |
فرصت کردن |
deliberate breaching |
پاک کردن با فرصت میدان مین |
wind |
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس |
winds |
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس |
spoliation |
تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند |
jobs |
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از |
job |
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از |
junk |
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود |
fanning |
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات |
fanned |
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات |
fan |
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات |
fans |
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات |
impose |
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن |
imposes |
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن |
defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
solenoid sweep |
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید |
ill treat |
سوء استفاده کردن ضایع کردن |
to take time by the forelock |
فرصت راغنیمت شمردن فرصت |
indexing |
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن |
abuses |
سو استفاده کردن از ضایع کردن |
abused |
سو استفاده کردن از ضایع کردن |
uses |
استفاده کردن استعمال کردن |
abuse |
سو استفاده کردن از ضایع کردن |
use |
استفاده کردن استعمال کردن |
abusing |
سو استفاده کردن از ضایع کردن |
reed |
شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.] |
exploiting |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
exploit |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
exploits |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
usages |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
usage |
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن |
quarantines |
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین |
quarantine |
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین |
quarantining |
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین |
quarantined |
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین |
utilize |
استفاده کردن از |
utilised |
استفاده کردن از |
to play upon |
سو استفاده کردن از |
utilizing |
استفاده کردن از |
employ |
استفاده کردن |
utilising |
استفاده کردن از |
to take a of |
استفاده کردن از |
employed |
استفاده کردن |
put-upon |
استفاده کردن از |
employing |
استفاده کردن |
employs |
استفاده کردن |
put upon |
استفاده کردن از |
to make much of |
استفاده کردن از |
to make use of |
استفاده کردن از |
to trade on |
سو استفاده کردن از |
to a. one self of |
استفاده کردن از |
utilizes |
استفاده کردن از |
utilises |
استفاده کردن از |
achieving |
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن |
achieved |
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن |
achieves |
تحصیل کردن کسب موفقیت کردن |
take advantage |
سوء استفاده کردن از |
to work out |
منتهای استفاده را کردن از |
to seize the opportunity |
ازموقع استفاده کردن |
reuse |
دوباره استفاده کردن |
strains |
سوء استفاده کردن از |
to profit by the accasion |
از موقع استفاده کردن |
solarize |
استفاده کردن از نورافتاب |
misuses |
سوء استفاده کردن از |
play on |
سوء استفاده کردن از |
misusing |
سوء استفاده کردن از |
misuse |
سوء استفاده کردن از |
make much of |
استفاده زیاد کردن از |
uses |
مصرف استفاده کردن |
do up |
اماده استفاده کردن |
use |
مصرف استفاده کردن |
impose upon |
سوء استفاده کردن از |
use up <idiom> |
استفاده کامل کردن |
misused |
سوء استفاده کردن از |
with open arms <idiom> |
با گرمی استفاده کردن |
trade on |
سوء استفاده کردن از |
to tread on somebody's foot <idiom> |
از کسی سو استفاده کردن |
strain |
سوء استفاده کردن از |
exercise one's veto |
از حق وتو استفاده کردن |
gain time |
اغتنام وقت کردن |
gain opportunity |
اغتنام وقت کردن |
talk down to someone <idiom> |
از کلمات ساده استفاده کردن |
to lay hold on |
استفاده ازضعف کسی کردن |
to play |
با وسائل پست سو استفاده کردن |
to play it |
با وسائل پست سو استفاده کردن از |
done with <idiom> |
تمام کردن استفاده از چیزی |
To pick other peoples brains. |
از افکار دیگران استفاده کردن |
to use these rules |
از این قاعده ها استفاده کردن |
lincense or cence |
مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی |
simplest |
که استفاده و کار کردن با آن ساده است |
clears |
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده |
clearer |
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده |
misfeasance |
سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی |
simple |
که استفاده و کار کردن با آن ساده است |
simpler |
که استفاده و کار کردن با آن ساده است |
clearest |
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده |
clear |
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده |
exploitation |
استفاده از موفقیت |
pirated |
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن |
pirating |
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن |
pirates |
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن |
pirate |
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن |
redundancy |
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن |
redundancies |
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن |
to pull strings |
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن |
eat one's cake and have it too <idiom> |
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن |
trails |
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها |
trailed |
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها |
trailing |
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها |
trail |
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها |
cable weft |
پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند] |
dispossessed |
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن |
dispossess |
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن |
dispossessing |
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن |
dispossesses |
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن |
operated |
عمل کردن بهره برداری کردن |
operate |
عمل کردن بهره برداری کردن |
operates |
عمل کردن بهره برداری کردن |
to make the most of |
به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از |
throw one's weight around <idiom> |
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن |
audit |
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده . |
audited |
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده . |
auditing |
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده . |
roller |
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود |
audits |
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده . |
internal sort |
مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم |
rollers |
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود |
usufruct |
از عین ونمائات مالی استفاده کردن حق عمری و رقبی داشتن |
withheld |
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش |
storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
withholding |
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش |
withhold |
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش |
withholds |
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش |
asynchronous |
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند |
predigest |
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن |
nonerasable storage |
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست |
I am a great believer in using natural things for cleaning. |
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم. |
ratioing |
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی |
job |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
color code |
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها |
mulch |
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود |
mulches |
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود |
voice |
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر |
jobs |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
voicing |
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر |
voices |
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر |
aperture mask |
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی |
gert |
technique review &evaluation graphicalروشی برای فرموله کردن وارزیابی سیستمها با استفاده از یک مشی شبکهای |
collective goods |
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود |
texts |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
muff |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
muffed |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
muffing |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
text |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
muffs |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
image |
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص |
images |
تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص |
to let somebody treat you like a doormat <idiom> |
با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن] |
unmew |
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن |
achieve |
کسب موفقیت کردن |
modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
economizing |
صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن |
authentication |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
discharge |
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن |
discharges |
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن |
surf |
جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات |
mirrors |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
algebra |
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن |
mirror |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
mirrored |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
garbage |
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود |
tree |
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود |
decimal |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
decimals |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
infra red link |
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند |
bituminous paint |
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود |
capturing |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
captures |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
countervial |
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن |
capture |
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن |
backbones |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |