English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (5 milliseconds)
English Persian
orthographically از لحاظ املا
Other Matches
orthography املا
orthographer املا دان
phoneticism عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
viewpoint لحاظ
with the view of از لحاظ
with a view to از لحاظ
in the light of از لحاظ
points of view لحاظ
point of view لحاظ
for purposes of از لحاظ
viewpoints لحاظ
every way از هر لحاظ
perspective لحاظ
perspectives لحاظ
from an economical standpoint از لحاظ اقتصاد
exofficio از لحاظ سمت
to all intents and purposes ازهر لحاظ
for brevity's sake از لحاظ اختصار
in all respects ازهر لحاظ
in every respect ازهر لحاظ
technically speaking از لحاظ فنی
sanitarily از لحاظ بهداشت
pro forma از لحاظ فاهر
municipally از لحاظ شهرداری
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
modally از لحاظ چگونگی
materialistically از لحاظ مادیت
juristically از لحاظ حقوقی
juridically از لحاظ حقوقی
juridically از لحاظ قضائی
theologically از لحاظ الهیات
medically از لحاظ طبی
phases لحاظ پایه
economically از لحاظ اقتصاد
of از طرف از لحاظ
politically از لحاظ سیاسی
criminally از لحاظ جنائی
surgically از لحاظ جراحی
phased لحاظ پایه
qualitatively از لحاظ کیفیت
sexually از لحاظ جنس
socially از لحاظ اجتماعی
militarily از لحاظ نظامی
phase لحاظ پایه
nationally از لحاظ ملی
professionally از لحاظ پیشه
geologically از لحاظ زمین شناسی
politically involved از لحاظ سیاسی پرتحرک
nautically از لحاظ کشتی رانی
on principle از لحاظ قیود اخلاقی
mineralogically از لحاظ کان شناسی
therapeutically از لحاظ درمان شناسی
hierarchically از لحاظ رئیسی و مرئوسی
internationally از لحاظ بین المللی
politically active از لحاظ سیاسی پرتحرک
theoretically از لحاظ فرض علمی
strategically از لحاظ سوق الجیشی
nutrient ماده مقوی از لحاظ غذایی
symmetry allowed reaction واکنش مجاز از لحاظ تقارن
exofficio از لحاظ تصدی مقام و غیره
nutrients ماده مقوی از لحاظ غذایی
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
ornamentallyr از لحاظ تزئین میناب زینت
ornamentally از لحاظ تزئین منباب زینت
to rely on somebody for your income از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
baseball throw مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
popularly از لحاظ توده مردم بزبان ساده
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children. کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
clean شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleanest شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
unlimited وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
psychological moment موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com