English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
ornamentallyr از لحاظ تزئین میناب زینت
Other Matches
ornamentally از لحاظ تزئین منباب زینت
ornament زینت
grnish زینت
adornments زینت
zenith زینت
adornment زینت
graced زینت بخشیدن
passementerie زینت الات
trimmest زینت دادن
decorated زینت کرده
bedecks زینت دادن
trims زینت دادن
bedecked زینت دادن
bedeck زینت دادن
adorns زینت دادن
adorn زینت دادن
gracing زینت بخشیدن
graces زینت بخشیدن
trim زینت دادن
grace زینت بخشیدن
decorate زینت کردن
decorates زینت کردن
decorating زینت کردن
adorning زینت کننده
decker زینت دهنده
ornamented زینت شده
decorous زینت دار
grnisher زینت کننده
bedecking زینت دادن
decorations زینت کاری
decoration زینت کاری
flourished زینت کاری کردن
flourish زینت کاری کردن
deck : اراستن زینت کردن
decked : اراستن زینت کردن
flourishes زینت کاری کردن
stars باستاره زینت کردن
star باستاره زینت کردن
tessellate باموزاییک زینت دادن
starred باستاره زینت کردن
decks : اراستن زینت کردن
medallions با مدال بزرگ زینت دادن
medallion با مدال بزرگ زینت دادن
head work زینت مخصوص سنگ سرطاق
viewpoints لحاظ
every way از هر لحاظ
viewpoint لحاظ
in the light of از لحاظ
points of view لحاظ
perspective لحاظ
with a view to از لحاظ
point of view لحاظ
with the view of از لحاظ
perspectives لحاظ
for purposes of از لحاظ
embellishments تزئین
adornments تزئین
ornamentation تزئین
adornment تزئین
garnishment تزئین
embellishment تزئین
spangle پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
pailette زینت الات بدلی مانندمنجوق وغیره
overset زینت دادن زیاد بار کردن
spangles پولک وسنگهای بدلی زینت لباس
exofficio از لحاظ سمت
for brevity's sake از لحاظ اختصار
from an economical standpoint از لحاظ اقتصاد
socially از لحاظ اجتماعی
to all intents and purposes ازهر لحاظ
theologically از لحاظ الهیات
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
municipally از لحاظ شهرداری
materialistically از لحاظ مادیت
juristically از لحاظ حقوقی
juridically از لحاظ حقوقی
medically از لحاظ طبی
orthographically از لحاظ املا
juridically از لحاظ قضائی
pro forma از لحاظ فاهر
sanitarily از لحاظ بهداشت
technically speaking از لحاظ فنی
in every respect ازهر لحاظ
in all respects ازهر لحاظ
modally از لحاظ چگونگی
militarily از لحاظ نظامی
qualitatively از لحاظ کیفیت
phase لحاظ پایه
politically از لحاظ سیاسی
phased لحاظ پایه
phases لحاظ پایه
criminally از لحاظ جنائی
surgically از لحاظ جراحی
of از طرف از لحاظ
sexually از لحاظ جنس
professionally از لحاظ پیشه
economically از لحاظ اقتصاد
nationally از لحاظ ملی
coquillage تزئین صدفی
anconis حاشیه تزئین
ancon حاشیه تزئین
bedight تزئین کردن
ornament تزئین کردن
pailett زینت الات بدلی مانند منجوق وغیره
on principle از لحاظ قیود اخلاقی
mineralogically از لحاظ کان شناسی
nautically از لحاظ کشتی رانی
hierarchically از لحاظ رئیسی و مرئوسی
therapeutically از لحاظ درمان شناسی
politically involved از لحاظ سیاسی پرتحرک
politically active از لحاظ سیاسی پرتحرک
geologically از لحاظ زمین شناسی
theoretically از لحاظ فرض علمی
internationally از لحاظ بین المللی
strategically از لحاظ سوق الجیشی
knull [تزئین محدب شکل]
emblazonment تزئین با نشان و علائم
astreated تزئین شده با ستاره ها
floriated تزئین شده باگل
symmetry allowed reaction واکنش مجاز از لحاظ تقارن
exofficio از لحاظ تصدی مقام و غیره
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
nutrient ماده مقوی از لحاظ غذایی
nutrients ماده مقوی از لحاظ غذایی
prince's feather تزئین برجسته پشت صندلی
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
spots باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
spot باخال تزئین کردن درنظرگرفتن
cul-de-lame تزئین آویخته [به مانند اهرام]
marquetry تزئین باچوب وگوش ماهی
wallpaper با کاغذ دیواری تزئین کردن
redid دوباره اتاق را تزئین کرد
japanize بسبک ژاپونی تزئین نمودن
redo دوباره اتاق را تزئین کرد
pranks شوخی زننده تزئین کردن
marqueterie تزئین باچوب وگوش ماهی
redone دوباره اتاق را تزئین کرد
wallpapers با کاغذ دیواری تزئین کردن
prank شوخی زننده تزئین کردن
redoing دوباره اتاق را تزئین کرد
redoes دوباره اتاق را تزئین کرد
to rely on somebody for your income از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
popularly از لحاظ توده مردم بزبان ساده
baseball throw مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
enrichment [هر تزئین شبیه زوار تخم مرغ]
caulicole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
boulle تزئین اطاق بصورت مرصع کاری
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
caul [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
cauliculus [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulcole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
landscaping چشم انداز بامنظره تزئین کردن
confetti کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
landscape چشم انداز بامنظره تزئین کردن
landscaped چشم انداز بامنظره تزئین کردن
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
landscapes چشم انداز بامنظره تزئین کردن
embriodery [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children. کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
cellure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
celure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
ceilure [قسمت تزئین شده و رنگی سقف کلیسا]
accessory objects لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
cleanest شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
clean شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
landscape gardener متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
ornament [تزئینات و اجسامی که برای تزئین به فرش دوخته می شوند.]
needle work سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
landscape gardeners متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
unlimited وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
psychological moment موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
tulip design طرح گل لاله [گاه اطراف ترنج مرکزی را با آن تزئین می کنند.]
willowware بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
Dizlyk [نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
arabesque منبت کاری [تزئین شده با شاخه ها، برگ ها و میوه ها یا صورتک های انسان و حیوان]
overcasting شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
jewelled [هر نوع تزئین تشکیل شده از نوارهای باریک و مهره های نیمه دایره و لوزی شکل]
ajaraca [تزئین اسپانیایی دیوارهای آجری که از نقش هایی به اندازه یک نیم آجر تشکیل شده است.]
tossle منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
trimmer زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
S-border حاشیه های اس [در بعضی از فرش ها، خصوصا قفقازی و آناتولی از نگاره هایی به شکل حرف اس یا زد لاتین جهت تزئین استفاده می کنند.]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
embellished ارایش دادن زینت دادن
garnishing زینت دادن لعاب دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com