English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (2 milliseconds)
English Persian
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
Other Matches
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
for purposes of از لحاظ
points of view لحاظ
viewpoint لحاظ
viewpoints لحاظ
point of view لحاظ
perspectives لحاظ
perspective لحاظ
every way از هر لحاظ
in the light of از لحاظ
with the view of از لحاظ
with a view to از لحاظ
juridically از لحاظ قضائی
nationally از لحاظ ملی
municipally از لحاظ شهرداری
surgically از لحاظ جراحی
criminally از لحاظ جنائی
politically از لحاظ سیاسی
economically از لحاظ اقتصاد
of از طرف از لحاظ
for brevity's sake از لحاظ اختصار
militarily از لحاظ نظامی
juridically از لحاظ حقوقی
exofficio از لحاظ سمت
juristically از لحاظ حقوقی
materialistically از لحاظ مادیت
medically از لحاظ طبی
in all respects ازهر لحاظ
from an economical standpoint از لحاظ اقتصاد
in every respect ازهر لحاظ
socially از لحاظ اجتماعی
modally از لحاظ چگونگی
phases لحاظ پایه
phased لحاظ پایه
orthographically از لحاظ املا
professionally از لحاظ پیشه
sexually از لحاظ جنس
pro forma از لحاظ فاهر
technically speaking از لحاظ فنی
sanitarily از لحاظ بهداشت
phase لحاظ پایه
to all intents and purposes ازهر لحاظ
theologically از لحاظ الهیات
qualitatively از لحاظ کیفیت
internationally از لحاظ بین المللی
politically involved از لحاظ سیاسی پرتحرک
mineralogically از لحاظ کان شناسی
therapeutically از لحاظ درمان شناسی
politically active از لحاظ سیاسی پرتحرک
hierarchically از لحاظ رئیسی و مرئوسی
strategically از لحاظ سوق الجیشی
nautically از لحاظ کشتی رانی
theoretically از لحاظ فرض علمی
geologically از لحاظ زمین شناسی
on principle از لحاظ قیود اخلاقی
illnesses ناخوشی
indisposedness ناخوشی
ill health ناخوشی
invalidism ناخوشی
diseases ناخوشی
disease ناخوشی
malady ناخوشی
illness ناخوشی
morbidity ناخوشی
pathogenetic ناخوشی زا
sickness ناخوشی
sicknesses ناخوشی
had health ناخوشی
unhealthiness ناخوشی
trichosis ناخوشی مو
morbidness ناخوشی
maladies ناخوشی
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
ornamentallyr از لحاظ تزئین میناب زینت
nutrient ماده مقوی از لحاظ غذایی
exofficio از لحاظ تصدی مقام و غیره
symmetry allowed reaction واکنش مجاز از لحاظ تقارن
ornamentally از لحاظ تزئین منباب زینت
nutrients ماده مقوی از لحاظ غذایی
impaludism ناخوشی مردابی
out break of a disease شیوع ناخوشی
mal de mer ناخوشی دریا
liver trouble ناخوشی جگر
myopathy ناخوشی ماهیچه
morbific تولیدکننده ناخوشی
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
pathogeny پیدایش ناخوشی
pathognomic نماینده ناخوشی
microzym میکرب ناخوشی
morbific ناخوشی اور
pathognomomical نماینده ناخوشی
maldemer ناخوشی دریا
hepatic disease ناخوشی جگر
laryngopathy ناخوشی خرخره
dermatopathy ناخوشی پوست
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
enteropathy ناخوشی رودهای
bulimy ناخوشی گرسنگی
biliousness ناخوشی زردابی
estival ناخوشی تابستانی
spell حمله ناخوشی
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
spelled حمله ناخوشی
livers ناخوشی جگر
spells حمله ناخوشی
diagnoses تشخیص ناخوشی
diagnosis تشخیص ناخوشی
morbid ویژه ناخوشی
liver ناخوشی جگر
baseball throw مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
popularly از لحاظ توده مردم بزبان ساده
to rely on somebody for your income از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
qualms ناخوشی همه جاگیر
qualm ناخوشی همه جاگیر
pandemics ناخوشی همه گیر
pandemic ناخوشی همه گیر
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
attack اصابت یا نزول ناخوشی
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
pestilence ناخوشی همه جاگیر
contagion سرایت ناخوشی واگیر
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
contagions سرایت ناخوشی واگیر
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
mycotic دچار ناخوشی قارچی
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
laryngopathy ناخوشی خشک نای
bunt ناخوشی قارچی گندم
metastasis جابجا شدن ناخوشی
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children. کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
clean شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleanest شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
advantaged کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
psychological moment موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
unlimited وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
historcicism فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
humoral pathology علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pellagra یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to pretend illness نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
invermination دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
helminthiasis ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis ناخوشی قارچی بیماری قارچی
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
aestival تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com