English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
deplume از مقام انداختن
Search result with all words
to bin something دور انداختن [چیزی] [مانند مسیر مقام یا شغل]
to trash something [American E] دور انداختن [چیزی] [مانند مسیر مقام یا شغل]
Other Matches
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
plate milling stand مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
bring down به زمین انداختن حریف انداختن شکار
embassage مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
horrifies بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifying بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
let down پایین انداختن انداختن
pank مقام
stages مقام
stage مقام
foothole مقام
paripassu هم مقام
position مقام
stature مقام
eminence مقام
positioned مقام
opposite number هم مقام
authority مقام
offices مقام
pews مقام
placing مقام
status مقام
places مقام
place مقام
stand مقام
standing مقام
pew مقام
rete مقام
connexions مقام
functioned مقام
functions مقام
settings مقام
equipotential هم مقام
office مقام
setting مقام
eminency مقام
connection مقام
function مقام
professorships مقام استادی
ranked سلسله مقام
rank سلسله مقام
subsitute قائم مقام
office-holders صاحب مقام
editorship مقام سردبیری
commandery مقام فرماندهی
colonelcy مقام سرهنگی
peerages مقام سناتوری
A musical tone . مقام ( درموسیقی )
senatorship مقام سناتوری
duumvir شریک مقام
dignitary عالی مقام
peerage مقام سناتوری
devil may care بی توجه به مقام
in power صاحب مقام
shrievalty مقام ومنصب
eminent والا مقام
directorate مقام مدیریت
professorship مقام استادی
ranks سلسله مقام
ducal مقام دوک
much عالی مقام
see of rome مقام پاپ
knighthoods مقام سلحشوری
knighthood مقام سلحشوری
capacity استعداد مقام
station مقام مستقرکردن
posts مقام مسئولیت
posted مقام مسئولیت
stations مقام مستقرکردن
post- مقام مسئولیت
viziership مقام وزارت
post مقام مسئولیت
officiated مقام رسمی
first water بالاترین مقام
vicar قائم مقام
vizierate مقام وزارت
officiate مقام رسمی
viscounty مقام ویکنت
capacities استعداد مقام
preferment مقام افتخاری
substitute قائم مقام
status symbols علامت مقام
status symbol علامت مقام
place مقام رتبه
wardenship مقام ریاست
places مقام رتبه
defensive مقام تدافع
placing مقام رتبه
priesthood مقام کشیش
officiating مقام رسمی
office-holder صاحب مقام
substituting قائم مقام
officiates مقام رسمی
high-class والا مقام
substituted قائم مقام
dignity مقام رتبه
deputy قائم مقام
papal dignity مقام پاپ
marquess مقام مارکیز
marquesses مقام مارکیز
marquis مقام مارکیز
marquises مقام مارکیز
khediviate مقام خدیو
oldman مقام فرماندهی
vice chancellor قائم مقام
stationed مقام مستقرکردن
positioned مرتبه مقام
attorneyship مقام وکالت
Highness بلندی مقام
Highnesses بلندی مقام
dignitaries عالی مقام
bishopric مقام اسقفی
directorates مقام مدیریت
placer مقام دار
position مرتبه مقام
baronage مقام بارونی
officeholder شاغل مقام
infra dig دون مقام
men of position صاحبان مقام
receivership مقام امانت
vice-chancellors قائم مقام
locumtenens قائم مقام
state مقام ورتبه
mastership مقام استادی
kingship مقام سلطنت
man of place صاحب مقام
knight errantry مقام سلحشوری
stating مقام ورتبه
states مقام ورتبه
stated مقام ورتبه
state- مقام ورتبه
vice-chancellor قائم مقام
locums قائم مقام
locum قائم مقام
surreptitiously قائم مقام
doctors of eminence پزشکان پر مقام
reinstatement تثبیت در مقام
surrogates قائم مقام
eminently با علو مقام
khedivate مقام خدیو
successor قائم مقام
prelacy مقام اسقفی
professoriat مقام استادی
title اسم مقام
titles اسم مقام
deputies قائم مقام
papacy مقام پاپی
kaiserdom مقام قیصر
roll stand مقام نورد
surrogate قائم مقام
priorate مقام اسبق
vicars قائم مقام
low level مقام پست وکوچک
sheet mill stand مقام نورد ورق
dignify شان و مقام دادن به
dignifying شان و مقام دادن به
intermediate roll stand مقام نورد میانی
careering مسیر مقام یاشغل
self aggrandizement بالابری مقام خود
in the saddle یراق صاحب مقام
careers مسیر مقام یاشغل
to sink in the scale در مقام تنزل کردن
careered مسیر مقام یاشغل
career مسیر مقام یاشغل
slip proof مقام در برابر لغزش
positioned مقام شغل سازمانی
positioned مقام یافتن سمت
position مقام شغل سازمانی
position مقام یافتن سمت
deputies نایب قائم مقام
deputies قائم مقام جانشین
planishing stand مقام پرداخت کاری
deputy نایب قائم مقام
pastorate مقام شبانی کلیسا
paarenthood مقام پدری یا مادری
procousul قائم مقام کنسول
speakership مقام ریاست مجلس
proconsulship مقام فرمانداری در رم قدیم
executing agency مقام اجرا کننده
men of place صاحبان مقام یا منصب
presidentship مقام ریاست جمهور
four high rolling stand مقام چهار غلطکی
sanctity حرمت علو مقام
deputy قائم مقام جانشین
baronetcy مقام و مرتبه بارونی
An important security authourity . یک مقام مهم امنیتی
cogging stand مقام پیش نورد
apostolate مقام یا شغل پاپ
cogging stand مقام دستگاه نورد
To attain position and wealth. به مقام وثروت رسیدن
title-holders برندهی مقام قهرمانی
title-holder برندهی مقام قهرمانی
wardership مقام زندانبان زندانبانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com