Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
wide of the subject
از موضوع پرت خارج ازموضوع
Other Matches
neither here nor there
خارج ازموضوع
beside the mark
خارج ازموضوع
that is not of the question
این خارج ازموضوع است
irrelevant
خارج از موضوع
beside the question
خارج از موضوع
out of question
خارج از موضوع
not to the point
خارج از موضوع
obiter dictum
خارج از موضوع دعوی
deviate from the main subject
از موضوع خارج شدن
stick to the point
از موضوع خارج نشوید
To stick to the main topic ( issue ).
از موضوع اصلی خارج نشدن
extrajudicial
خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه
digression
پرت شدگی ازموضوع
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
It was made known to all and sundry .
هر فلان فلان شده ای ازموضوع باخبر شده بود
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
topics
موضوع ها
subjects
موضوع ها
issued
موضوع
themes
موضوع ها
subject
[topic]
موضوع
plotless
بی موضوع
afair
موضوع
propositions
موضوع
topic
موضوع
propositioned
موضوع
proposition
موضوع
issues
موضوع
topic
موضوع
texts
موضوع
text
موضوع
themes
موضوع
theme
موضوع
issue
موضوع
head
موضوع
question
موضوع
questioned
موضوع
questions
موضوع
matters
موضوع
subject
موضوع
direct objects
موضوع
subjects
موضوع
indirect objects
موضوع
object
موضوع
topics
موضوع
subjected
موضوع
subjecting
موضوع
objected
موضوع
motifs
موضوع
point
موضوع
propositioning
موضوع
criteria
موضوع
matter
موضوع
mattered
موضوع
mattering
موضوع
objects
موضوع
motif
موضوع
objecting
موضوع
universe of discourse
موضوع بحث
decades
ده موضوع یا رویداد
decade
ده موضوع یا رویداد
privity
موضوع محرمانه
issue
موضوع دعوی
issue
موضوع شماره
businesses
موضوع تجارت
business
موضوع تجارت
subduce
موضوع کردن
subject and predicate
موضوع و محمول
subject of debate
موضوع دعوی
fair game
<idiom>
موضوع تهاجم
cases
موضوع حالت
case
موضوع حالت
What is it all about ?
موضوع چیست ؟
neither here nor there
<idiom>
بیربط به موضوع
issued
موضوع شماره
it is a question of money
موضوع بسته به
in question
موضوع بحث
in contestation
موضوع بحث
at issue
موضوع بحث
affaire d'honneur
موضوع شرافتی
side issues
موضوع فرعی
side issue
موضوع فرعی
recitation
تعریف موضوع
recitations
تعریف موضوع
subjects
رعایا موضوع
subjects
شیی موضوع
subjecting
رعایا موضوع
subjecting
شیی موضوع
subjected
رعایا موضوع
subjected
شیی موضوع
lemma
مقدمه موضوع
matter on hand
موضوع بحث
issued
موضوع دعوی
sign position
موضوع علامت
issues
موضوع شماره
issues
موضوع دعوی
sides of the question
اطراف موضوع
side show
موضوع فرعی
res ipsa loquitur
موضوع گویاست
subject matter
موضوع اصلی
subject matter
مطلب موضوع
off the track
از موضوع پرت
objective complement
مکمل موضوع
problem
معما موضوع
problems
معما موضوع
not to point
بیرون از موضوع
monomaniac
دیوانه یک موضوع
subject
رعایا موضوع
What's the matter?
موضوع چیه؟
postulates
اصل موضوع
What's going on?
موضوع چه است؟
postulated
اصل موضوع
What's wrong?
موضوع چه است؟
postulating
اصل موضوع
subject
شیی موضوع
What is the matter?
موضوع چه است؟
What's cooking?
موضوع چه است؟
What's up?
موضوع چه است؟
What's on?
موضوع چه است؟
indirect objects
موضوع منظره
direct objects
موضوع منظره
What gives?
موضوع چه است؟
What is happening?
موضوع چه است؟
grievance
موضوع شکایت
What's behind all this?
موضوع چه است؟
a horse of another colour
[different colour]
موضوع علیحده
objects
موضوع منظره
objecting
موضوع منظره
postulate
اصل موضوع
objected
موضوع منظره
object
موضوع منظره
It dawned on me.
بعدش من
[آن موضوع را]
فهمیدم.
remind me ofit
ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
topicality
موضوع موردبحث روز
vexata questio
موضوع متنازع فیه
object of worship
موضوع پرستش یاستایش
there
دراین موضوع انجا
monograph
رساله درباره یک موضوع
plotted
موضوع اصلی توط ئه
plots
موضوع اصلی توط ئه
the matter is perplexed
موضوع درهم است
reagent
موضوع ازمایش روانی
that is a matter of habit
موضوع عادت است
plot
موضوع اصلی توط ئه
that is not the question
موضوع این نیست
the matter in hand
موضوع مورد بحث
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
bet
موضوع شرط بندی
the tax in question
مالیات موضوع بحث
thematic apperception test
ازمون اندریافت موضوع
bets
موضوع شرط بندی
question in dispute
موضوع متنازع فیه
it is a question of money
موضوع پول است
matter in hand
موضوع مورد بحث
causing
موضوع منازع فیه
It deals with ...
موضوع در باره ... است.
gambits
بذله موضوع بحث
dawn on
<idiom>
روشن شدن (موضوع)
content
موضوع یک برنامه یا متن
lowdown
<idiom>
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
red herring
<idiom>
از موضوع اصلی دورکردن
subjected
مبحث موضوع مطالعه
subjecting
مبحث موضوع مطالعه
gambit
بذله موضوع بحث
name of the game
<idiom>
قسمت اصلی یک موضوع
contenting
موضوع یک برنامه یا متن
subjects
مبحث موضوع مطالعه
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).
موضوع بحث وصحبت ما
causes
موضوع منازع فیه
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .
ربطی به موضوع ندارد
cause
موضوع منازع فیه
i a with you on that matter
من در ان موضوع با شماموافق هستم
embroglio
گیر موضوع غامض
donnee
موضوع داستان یا درام
contested area
منطقه موضوع اختلاف
The contrary was proved.
عکس موضوع ثابت شد
subject
مبحث موضوع مطالعه
monographs
رساله درباره یک موضوع
at stake
نامعلوم موضوع بحث
specialize
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
I'll look into the matter.
من موضوع را دنبال خواهم کرد.
relational database management system
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relational database
نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
specializing
مط العه و خبره بودن در یک موضوع
distinguish
بیان اختلاف بین دو موضوع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com