Dictiornary-Farsi | از نوزاد توجه کن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
Take care of the infant.	از نوزاد توجه کن


Other Matches

screamer	اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
bambino	نوزاد
neonate	نوزاد
newborn	نوزاد
babies	نوزاد
new born	نوزاد
chick	نوزاد
infant	نوزاد
baby	نوزاد
babe	نوزاد
grubs	نوزاد
grubbed	نوزاد
grub	نوزاد
babes	نوزاد
infant industry	صنعت نوزاد
daughter chain	زنجیر نوزاد
altricial	نوزاد زودرس
fry	حیوان نوزاد
frying	حیوان نوزاد
frass	گه کرم نوزاد
fries	حیوان نوزاد
grandbaby	نوه نوزاد
The baby is restless.	نوزاد بی تابی می کند
layette	پوشاک طفل نوزاد
layettes	پوشاک طفل نوزاد
flyblow	نوزاد حشرات ومگس
slinks	نوزاد زود رس لاغر
slinking	نوزاد زود رس لاغر
slink	نوزاد زود رس لاغر
larva	نوزاد حشره لیسه
larvae	نوزاد حشره لیسه
The baby is there months old .	نوزاد سه ماهه است
hatchling	جانور تازه متولد نوزاد
acheilia	فقدان لب بطور مادرزادی نوزاد بی لب
The baby spat out the pI'll.	نوزاد قرص را تف کرد بیرون
draw attention	توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
The baby was kicking and scraming .	نوزاد لگه می انداخت وفریاد می کشید
to sleep like a baby <idiom>	مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
cankerworm	نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند
Brit	نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
Brits	نوزاد شاه ماهی و برخی ماهیهای دیگر
paedogenesis	تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
milk leg	ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
abortions	سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion	سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
littleneck clam	نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
favourite	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest	پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourites	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby.	ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
notes	توجه
inattentive	بی توجه
heed	توجه
note	توجه
heeding	توجه
heeds	توجه
regard	توجه
unresponsive	بی توجه
tendance	توجه
oblivious	بی توجه
listless	بی توجه
NB	توجه!
mindfully	با توجه
noting	توجه
mindfulness	توجه
unconsidered	بی توجه
keeps	توجه
heedfulness	توجه
turn to	توجه
heedfully	با توجه
keep	توجه
listlessly	بی توجه
heeded	توجه
attentiveness	توجه
adverence	توجه
advertence	توجه
advertency	توجه
attention	توجه
attention to orders	توجه
remarked	توجه
remarks	توجه
remarking	توجه
regards	توجه
remark	توجه
care	توجه
cared	توجه
cares	توجه
attendances	توجه
re	با توجه به
re-	با توجه به
attendance	توجه
regarded	توجه
attentions	توجه
assiduity	توجه
span of attention	فراخنای توجه
unscrupulous	بی توجه به نیک و بد
interesting	جالب توجه
look after	توجه داشتن به
attention seeking	توجه طلب
caution	توجه کنید
cautions	اخطار توجه
caution	اخطار توجه
engaging	جالب توجه
notables	جالب توجه
attention span	فراخنای توجه
noticeable	قابل توجه
at nurse	در توجه دایه
attention deficit	کاستی توجه
nota bene	قابل توجه
attention getting	توجه طلب
notable	جالب توجه
attention to orders	توجه کنید
auspice	حسن توجه
considerations	توجه مراعات
introversion	توجه بدرون
consideration	توجه تامل
consideration	توجه مراعات
noticing	توجه اطلاع
intentness	سرگرمی توجه
hypoprosexia	فقدان توجه
hypoprosessis	فقدان توجه
figure on	توجه کردن
notices	توجه اطلاع
noticed	توجه اطلاع
notice	توجه اطلاع
tent	توجه کردن
welfare	توجه کردن
tents	توجه کردن
eye catcher	چیزجالب توجه
unwitting	بی توجه بی هوش
considerations	توجه تامل
cautioned	توجه کنید
cautioned	اخطار توجه
cautioning	توجه کنید
liberals	جالب توجه
liberal	جالب توجه
cautioning	اخطار توجه
cautions	توجه کنید
yummy	جالب توجه
favor	توجه مرحمت
wistfully	با دقت و توجه
notwithstanding	بدون توجه
inattention	عدم توجه
inattention	فقدان توجه
detraction	کاهش توجه
devil may care	بی توجه به مقام
field of attention	میدان توجه
favors	توجه مرحمت
interests	توجه نظر
interest	توجه نظر
Your attention please.	توجه فرمایید !توجه فرمایید !
get with it <idiom>	توجه کردن
pay attention <idiom>	توجه کردن
riding high <idiom>	جالب توجه
auspices	حسن توجه
regards	رعایت توجه
striking	قابل توجه
strikingly	قابل توجه
favored	توجه مرحمت
to take keep	توجه کردن
to watch over	توجه کردن
tendency	توجه استعداد
tendencies	توجه استعداد
noteworthy	قابل توجه
wistfulness	توجه دقت
regarded	رعایت توجه
regard	رعایت توجه
for this purpose <adv.>	با توجه به این
hereto <adv.>	با توجه به این
hereunto <adv.>	با توجه به این
on this <adv.>	با توجه به این
favoured	طرف توجه
favours	توجه مرحمت
favouring	توجه مرحمت
favour	توجه مرحمت
concerning this <adv.>	با توجه به این
as to that <adv.>	با توجه به این
favoring	توجه مرحمت
notations	ثبت توجه
notation	ثبت توجه
polarities	توجه به قطب
warnings	توجه به خط ر ممکن
warning	توجه به خط ر ممکن
focal point	کانون توجه
to llok	توجه کردن
to drive at	توجه داشتن به
take care of	توجه کردن از
perpend	توجه کردن
self care	توجه از خود
safe keeping	حفافت توجه
see after	توجه داشتن به
considerable	قابل توجه
polarity	توجه به قطب
mark	توجه کردن
marks	توجه کردن
attend	توجه کردن
attending	توجه کردن
attends	توجه کردن
pay respect to	توجه داشتن به