Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
i went past the house
از پهلوی ان خانه رد شدم
Search result with all words
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
Other Matches
leach
پهلوی چپ
by
پهلوی
foreby
از پهلوی
teamwise
پهلوی هم
we began with the st chapter
پهلوی
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
collocating
پهلوی هم گذاردن
we began with the st chapter
پیش =پهلوی
on the north side of
پهلوی من بنشینید
collocates
پهلوی هم گذاردن
collocated
پهلوی هم گذاردن
collocate
پهلوی هم گذاردن
juxtaposition
پهلوی هم گذاری
juxtaposes
پهلوی هم گذاشتن
juxtaposed
پهلوی هم گذاشتن
juxtapose
پهلوی هم گذاشتن
shipboard
پهلوی کشتی
alongside
پهلوی ناو
juxtaposing
پهلوی هم گذاشتن
along side
پهلو به پهلوی
at
پهلوی نزدیک
left wing of army
پهلوی چپ میسره
cheek by jowl
پهلوی یکدیگر
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
right wing of army
پهلوی راست میمنه
he rolled them by
سواره از پهلوی انها رد شد
to pass by any one
از پهلوی کسی رد شدن
by the board
از طرف پهلوی ناو
inequilateral
[دارای پهلوی نابرابر]
Come and sit beside(next to) me.
بیا پهلوی من بشین
freeboard
پهلوی سطح ازاد
sideswipe
برخورد کردن به پهلوی چیزی
alongside
پهلوی اسکله در کنار در طول
to poke anyone in the ribs
به پهلوی کسی سقلمه زدن
sideswipes
برخورد کردن به پهلوی چیزی
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
pass by
از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
goby
عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
sidecars
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flanked
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
flanking
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
sidecar
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flank
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
triptych
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb
خانه خانه کردن
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
to pass by any thing
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
my chair was next his
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
door to door
خانه به خانه
door-to-door
خانه به خانه
houses
خانه
homes
خانه
checkered
خانه خانه
cellular
خانه خانه
home
خانه
tersellated
خانه خانه
lodge
خانه
her house
خانه اش
her house
خانه ان زن
furnace house
خانه
lodged
خانه
lodges
خانه
quarterage
خانه
roommates
هم خانه
pigeon hole
خانه
pigeon-holes
خانه
lar
خانه
lares
خانه
materfamilias
زن خانه
socket
خانه
housing
خانه ها
honeycombs
خانه خانه
honeycomb
خانه خانه
house
خانه
unsheltered
<adj.>
بی خانه
roommate
هم خانه
houseless
بی خانه
shack
خانه
shacks
خانه
housed
خانه
i was under his roof
در خانه
sockets
خانه
houseroom
جا در خانه
rooms
خانه
cell
خانه
cellulated
خانه خانه
domicile
خانه
cells
خانه
dwellings
خانه
room
خانه
domiciles
خانه
pigeon-hole
خانه
cloisonne
خانه خانه
pieds-a-terre
خانه
within doors
در خانه
alveolate
خانه خانه
pied-a-terre
خانه
double-fronted
خانه دو در
dwelling
خانه
camera obscura
تاریک خانه
i wrote home
برای خانه
insectarium
حشره خانه
chancery
دفتر خانه
housewifely
خانه دار
husbandman
سرپرست خانه
chequer
خانه شطرنج
chop house
خوراک خانه
hub or hub by
خانه دار
housewifery
خانه دار
insectary
حشره خانه
cabana
خانه کوچک
bawdy house
فاحشه خانه
bawdy house
جنده خانه
baby house
عروسک خانه
luft
خانه فرار
lupanar
فاحشه خانه
armory
اسلحه خانه
alveolus
شش خانه حبابچه
keep house
در خانه ماندن
bindery
صحاف خانه
keep in
در خانه ماندن
bordel
فاحشه خانه
kibitka
خانه تاتار
butler pantry
ابدار خانه
caserne
سرباز خانه
brick yard
اجرپز خانه
bookbindery
صحاف خانه
lake0dwelling
خانه دریاچهای
landloper
خانه بدوش
landlouper
خانه بدوش
active cell
خانه کاری
domiciliary
مربوط به خانه
gaming house
قمار خانه
goodwife
کدبانوی خانه
grummet
شاگرد خانه
disorderly house
فاحشه خانه
gynaeceum
خانه اندرونی
disorderly house
خانه بدنام
dishouse
بی خانه کردن
domatophobia
خانه هراسی
gambling house
قمار خانه
door lock
کلید خانه
dwelling construction
خانه سازی
dwelling house
خانه مسکونی
earth house
خانه زیرزمینی
frater
سفره خانه
domicil
مقر خانه
freemasons hall
فراموش خانه
fuse block
خانه فیوز
delivery to the home
تحویل در خانه
dacha
خانه ییلاقی
custom house
گمرک خانه
house to get
خانه اجارهای
house to let
خانه اجارهای
coffee room
خوارک خانه
coffee house
قهوه خانه
house top
بام خانه
coach house
درشکه خانه
house work
خانه داری
household art
فن اداره خانه
house agent
دلال خانه
convalescent home
نقاهت خانه
home born
خانه زاد
coffeehouse
قهوه خانه
coffee shop
قهوه خانه
departments
وزارت خانه
homebred
خانه پرورده
homemaker
خانه دار
domiciliate
خانه مسکن
coach house
کالسکه خانه
boathouses
قایق خانه
home-grown
محصول خانه
homeowner
صاحب خانه
homeowners
صاحب خانه
bordello
[American E]
فاحشه خانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com