Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (34 milliseconds)
English
Persian
pre empt
از پیش برای خود تامین کردن
Search result with all words
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
PID
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
Other Matches
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
garnishee
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
point of presence
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
Memmaker
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
graphics
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
report generator
برای تامین گزارش کامل
privacy
جداسازی مبادله پیام برای تامین
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
short covering
خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
social security payroll tax
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
microsoft
ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
beef cattle
گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
provident fund
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
secondary
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
MediaServer
سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
lifting body
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
retrieval
سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
normalising
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalised
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
debt finance
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
normalises
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
personal
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
normalizes
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalize
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
MDRAM
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
multibank dynamic random access memory
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
garnishment
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remand
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
flag
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
record
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
flags
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
NetShow
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
information
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
terrain clearance
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
picture
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
raw
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
unix
سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
integrated
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
mismatch
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
sample size
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
PIA
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
STT
نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
point to point
را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
give security for
تامین کردن
covers
تامین کردن
coverings
تامین کردن
cover
تامین کردن
ensuring
تامین کردن
secure
تامین کردن
ensure
تامین کردن
ensured
تامین کردن
secures
تامین کردن
ensures
تامین کردن
insures
تامین کردن
insuring
تامین کردن
take care of
تامین کردن
guaranteed
تامین کردن
fulfill
تامین کردن
supplying
تامین کردن
supplied
تامین کردن
guarantee
تامین کردن
guarantees
تامین کردن
supply
تامین کردن
make up a deficit
تامین کردن کسری
guaranteed
تامین تضمین کردن
tucker
تامین غذا کردن
to ensure something
تامین کردن
[چیزی]
guarantees
تامین تضمین کردن
elevation of security
زیاد کردن تامین
safety
برقرار کردن تامین
victual
خواربار تامین کردن
secures
تامین کردن هدف
secures
مطمئن تامین کردن
secure
تامین کردن هدف
to feather ones nest
تامین اتیه کردن
guarantee
تامین تضمین کردن
secure
مطمئن تامین کردن
levy a sum on a person's property
تامین خواسته کردن
provide
میسر ساختن تامین کردن
protect a bill
وجه براتی را تامین کردن
safeguards
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded
تامین کردن امن نگهداشتن
to safeguard
[against]
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
provides
میسر ساختن تامین کردن
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
rollover
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
to secure
تامین کردن
[مطمئن کردن ]
[حفظ کردن]
pay as you go principle
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
levy a sum on a person's property
به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
to secure a debtby a mortagage
با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
hedging
تامین
securing
تامین
safety limit
حد تامین
cover
تامین
water supplies
تامین اب
water supply
تامین اب
covers
تامین
securement
تامین
coverings
تامین
safety
تامین
security
تامین
social security
تامین اجتماعی
insecurity
عدم تامین
internal security
تامین داخلی
the rule of law
تامین قانونی
signal security
تامین مخابراتی
the rule of law
تامین قضایی
chemical security
تامین شیمیایی
safety factor
عامل تامین
safety factor
ضریب تامین
financier
تامین اعتبارکننده
security
تامین مصونیت
buffer zones
منطقه تامین
buffer zone
منطقه تامین
protection
تامین نامه
area security
تامین منطقه
communication security
تامین مخابراتی
committment
تامین اعتبار
financiers
تامین اعتبارکننده
buffer stock
تامین ذخیره
physical security
تامین تاسیسات
factor of safety
عامل تامین
supply port
درگاه تامین
transmission security
تامین مخابره
preservation of evidence
تامین دلیل
safety stakes
دستکهای تامین
cryptosecurity
تامین رمز
secures
تامین شده
safety diagram
دیاگرام تامین
secure
درامان تامین
secure
تامین شده
secures
درامان تامین
procurement
تامین اماد
collective security
تامین اجتماعی
provisioning
تامین ذخیره
quia timet
حکم تامین
troop safety
تامین عده ها
local security
تامین محلی
electronic security
تامین الکترونیکی
appropriation reimbur sement
تامین اعتبار
funding
تامین وجه
transmission security
تامین ارسال
continuing appropriation
تامین اعتبار پیوسته
ups
تامین برق بی وقفه
emanitions security
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
continuing appropriation
مداومت تامین اعتبار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com