English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
hand out <idiom> از چیزهایی مشابه به هم دادن
Other Matches
likes and dislikes چیزهایی که شخص میل داردو چیزهایی که شخص ازانهابیزاراست
emulation رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
in a rut <idiom> همیشه کار مشابه انجام دادن
emulating <adj.> <pres-p.> [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
mimicking <adj.> <pres-p.> [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
pantomiming <adj.> <pres-p.> [رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن]
directory روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
emulated کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulate کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulating کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
number [of something] تعداد [عده] [چیزهایی]
braiding چیزهایی که از قیطان یا نواردرست میشود
She has everything a woman can wish for. اوتمام چیزهایی را که یک زن ممکن است آرزوکند دارد
burn up <idiom> کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
identity of indiscernibles یکی بودن چیزهایی که نتوان بین شان فرق گذاشت
to shoot one's mouth off <idiom> چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت [مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
to speak [things indicating something] بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
pop up window پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
similar مشابه
related <adj.> مشابه
semblable مشابه
quasi مشابه
lossy compression مشابه 6-23
allo مشابه
akin <adj.> مشابه
corresponding مشابه
alike <adj.> مشابه
elementary مشابه
similar <adj.> مشابه
like <adj.> مشابه
homogeneous مشابه
resembling <adj.> مشابه
analogous مشابه
equalled مشابه بودن
SVGA مشابه 9737
incorrectly مشابه 5078
prints مشابه 7861
syntax مشابه 9817
induction مشابه 5128
inductions مشابه 5128
print مشابه 7861
GUI مشابه 4601
look-alikes برنامه مشابه
look-alike برنامه مشابه
printed مشابه 7861
look alike برنامه مشابه
similarly بطور مشابه
identical دقیقا مشابه
quantize مشابه 8181
EMI مشابه 3541
uncommitted logic array مشابه 10328
assonant مشابه یا متجانس
registering مشابه 8481
epileptiform مشابه صرع
gaps مشابه 4490
gap مشابه 4490
carrier مشابه 1595
least significant digit مشابه 5781
carriers مشابه 1595
storage مشابه 9641
equivalent برابر مشابه
encryption مشابه 3631
scale مشابه 8865
product group کالاهی مشابه
equals مشابه بودن
directly مشابه 3162
equalling مشابه بودن
equaling مشابه بودن
cal مشابه 1502
equal مشابه بودن
equivalents برابر مشابه
status مشابه 9596
equaled مشابه بودن
launched مشابه 5747
slew مشابه 9308
ultra- مشابه 10327
organises مشابه 7186
electronic مشابه 3510
IBM مشابه 4963
bracket مشابه 1329
registers مشابه 8481
IBM مشابه 4962
peripheral مشابه 7489
EXNOR مشابه 3826
launch مشابه 5747
launches مشابه 5747
launching مشابه 5747
window مشابه 10682
users مشابه 10322
HMA مشابه 4812
user مشابه 10322
congener مشابه متجانس
register مشابه 8481
worded مشابه 10721
word مشابه 10721
breakdowns مشابه 1352
breakdown مشابه 1352
reconfigure مشابه 8375
epileptoid مشابه صرع
organizing مشابه 7186
recoveries مشابه 8398
recovery مشابه 8398
IRTF مشابه 55423
organizes مشابه 7186
correspound مشابه بودن
organising مشابه 7186
interchange مشابه 5359
interchanged مشابه 5359
interchanges مشابه 5359
interchanging مشابه 5359
decryption مشابه 2871
organize مشابه 7186
kips مشابه 5677
manipulation مشابه 6208
rounding مشابه 8762
decoding مشابه 2860
multifunctional مشابه 6716
bridging مشابه 1361
in the same boat <idiom> درشراطی مشابه
pim مشابه 7515
designs مشابه 2979
Arabic شکل مشابه ...
round مشابه 8759
roundest مشابه 8759
domains مشابه 3286
fields مشابه 4036
domain مشابه 3286
fielded مشابه 4036
field مشابه 4036
synthesizing مشابه 9821
synthesizes مشابه 9821
synthesising مشابه 9821
MByte مشابه 6304
synthesized مشابه 9821
synthesize مشابه 9821
parity price قیمت مشابه
exclusive مشابه 3824
design مشابه 2979
synthesises مشابه 9821
in kind <idiom> به طریقی مشابه
multi scan monitor مشابه 6632
synthesised مشابه 9821
MHS مشابه 6444
banks مجموعهای از وسایل مشابه
Join the club! من هم درشرایطی مشابه هستم !
bank مجموعهای از وسایل مشابه
tonemic دارای تلفظ مشابه
dissimilarly بطور غیر مشابه
lark چکاوک وگونههای مشابه ان
in keeping with <idiom> مشابه ،موافقت کردن
larks چکاوک وگونههای مشابه ان
homochromatic دارای رنگهای مشابه
quasi- مشابه یا تقریباگ همان
to correspond to مانند [مشابه] بودن
etx توجه مشابه EOT
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
cartels اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
tweedledum and tweedledee دو فرد یا دو گروه خیلی مشابه
pulse مجموعه متمادی پالسهای مشابه
block storing کنار هم چیدن کانتینرهای مشابه
cartel اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
pulsed مجموعه متمادی پالسهای مشابه
rookery زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
heterologous غیر مشابه بدون نسبت
acceptable alter nate product فراورده مشابه قابل قبول
isotropic دارای خواص فیزیکی مشابه
relationships نحوه اتصال دو چیز مشابه
relationship نحوه اتصال دو چیز مشابه
We're all in the same boat. ما همه در یک موقعیت مشابه هستیم.
rookeries زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
equated مشابه بودن یامشابه ساختن
equate مشابه بودن یامشابه ساختن
equates مشابه بودن یامشابه ساختن
homogamy وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
contour template مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
equivalent همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
basic type double tier formwork قالب بندی بالارونده با تختههای مشابه
Birds of a feather flock together . <proverb> پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
equivalents همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
to be in the same boat <idiom> درشرایطی مشابه بودن [اصطلاح مجازی]
c استفاده مشابه از کامپیوتر در هر جنبه طراحی و ساخت
match جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
matches جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
homograft پیوند زنی از بافت وجودی مشابه باخود
voice تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voicing تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
c استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
typecasting ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
element که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
gating circuit مداری که مشابه با یک کلیدانتخاب شده عمل میکند
unshielded twisted pair cable مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
elements که ازقسمتهای مشابه بسیار تشکیل شده است
typecast ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com