Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (6 milliseconds)
English
Persian
washed out
از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
washed-out
از کارافتاده شسته شده و ساییده شده
Other Matches
effete
از کارافتاده
superannuated
از کارافتاده
download
بازار کارافتاده
harridan
فاحشه از کارافتاده
chafed
ساییده
attrited
ساییده
to wear away
ساییده شدن
erodes
ساییده شدن
eroding
ساییده شدن
the stone was worn
سنگ ساییده
eroded
ساییده شدن
erode
ساییده شدن
to wear off
ساییده شدن
worn to a frazzle
فرسوده ساییده
wear away
ساییده شدن
seaworn
ساییده بواسطه دریا
fraying
چیز ساییده شده
to wear down
ساییده شدن خواباندن
water worn
ساییده شده ازاب
boulder
سنگ ساییده شده
boulders
سنگ ساییده شده
whole wheat
ساخته شده از گندم ساییده
frets
ساییده شدن هایهو کردن
fret
ساییده شدن هایهو کردن
wave off
به زمین ساییده شدن هواپیما
waterworn
اب شسته
crushed gravel
شن شسته
rubs
اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rubbed
اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
rub
اصطکاک پیدا کردن ساییده شدن
unwashed
شسته نشده
cut-and-dried
شسته وروفته
launder
شسته شدن
laundered
شسته شدن
laundering
شسته شدن
launders
شسته شدن
ballast
مصالح شسته
tub
شسته شدن
tubs
شسته شدن
neater
شسته و رفته
neatest
شسته و رفته
cut and dried
شسته وروفته
neat
شسته و رفته
cut and dry
شسته وروفته
neater
شسته و رفته مرتب
neat
شسته و رفته مرتب
neatest
شسته و رفته مرتب
waterworn
شسته شده و صیقلی در اثراب
It is a neat tidy job.
کار شسته ورفته ای است
acid leach
کانی شسته شده با اسید
rainwash
شسته شده بوسیله باران
eluvial horizon
طبقه خاک شسته شده
ecru
رنگ کتان شسته نشده
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
I want these clothes washed.
من میخواهم این لباس ها شسته شود.
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
to freshen rope
جای طنابی راکه بواسطه خوردن بچیزی ساییده میشودعوض کردن
to spin laundry in the washing machine
لباس های شسته شده را در ماشین لباسشویی تند چرخاندن
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
airing cupboard
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
pulverized lime
اهک ساییده شده اهک گرد شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com