English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (4 milliseconds)
English Persian
to ask somebody's name از کسی نامش را پرسیدن
Other Matches
its name نامش
her name نامش
he is john by name نامش جان است
His nave was struck off the list. نامش را از فهرست زده اند
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
write-in رای دادن به کسی که نامش در فهرست کاندیدها نیست
quantum بسته دادهای که نامش از سیگنال مقدار گذاری شده باشد
write رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
to pose a question to any one پرسیدن
queried پرسیدن
queries پرسیدن
interrogations ال پرسیدن
interrogation ال پرسیدن
asks پرسیدن
asking پرسیدن
asked پرسیدن
ask پرسیدن
targe پرسیدن
query پرسیدن
querying پرسیدن
Asking the way پرسیدن راه
(the) third degree <idiom> بتفصیل پرسیدن
questions پرسیدن تحقیق کردن
through the grapevine <idiom> از اشخاص دیگری پرسیدن
to ask somebody a question از کسی سئوالی پرسیدن
question پرسیدن تحقیق کردن
toa one the time ساعت راازکسی پرسیدن
toa a person about a thing چیزی را ازکسی پرسیدن
questioned پرسیدن تحقیق کردن
name part بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
to ask پرسیدن [جویا شدن] [طلبیدن] [خواستن ]
inquiry ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
inquiries ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
to ask somebody out از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
queries پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
querying پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
queried پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
query پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
To ask after someone [someones health] حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com