Dictiornary-Farsi | از گوشه چشم نگاه کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (41 milliseconds)

English	Persian
leer	از گوشه چشم نگاه کردن
leered	از گوشه چشم نگاه کردن
leering	از گوشه چشم نگاه کردن
leers	از گوشه چشم نگاه کردن


Other Matches

corners	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
corner	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
cornering	گوشه دار کردن گوشه گذاشتن به
keek	باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats	نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
acute angle	گوشه تیز گوشه تند
eremitic	گوشه نشینانه گوشه گیر
look at me	بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
cloisters	صومعه گوشه نشینی کردن
cloister	صومعه گوشه نشینی کردن
t mitre the square	گوشه نودزینه را نیم کردن
miter	گوشه 09 درجه را نصف کردن
hermitical	وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
pull over <idiom>	متوقف کردن ماشین گوشه جاده
to copy	در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize	در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to crib	در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to have the pout	در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
to be in the pouts	در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
to look on with	نگاه کردن
regarded	نگاه کردن
regard	نگاه کردن
to look daggers	چپ چپ نگاه کردن
regards	نگاه کردن
to dwell on	نگاه کردن
eyeing	نگاه کردن
squints	چپ نگاه کردن
to set eyes on	نگاه کردن
squinted	چپ نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look.	چپ چپ نگاه کردن
eying	نگاه کردن
eyes	نگاه کردن
squint	چپ نگاه کردن
eye	نگاه کردن
dirty look <idiom>	چپ چپ نگاه کردن
leered	نگاه کج کردن
leering	نگاه کج کردن
to watch	نگاه کردن
stare	رک نگاه کردن
squinny	کج کج نگاه کردن
leer	نگاه کج کردن
leers	نگاه کج کردن
stares	رک نگاه کردن
see	نگاه کردن
stared	رک نگاه کردن
sees	نگاه کردن
ogles	نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled	نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogling	نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle	نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
glower	خیره نگاه کردن
gloating	خیره نگاه کردن
glowers	خیره نگاه کردن
glowering	خیره نگاه کردن
glowered	خیره نگاه کردن
peek	زیرچشمی نگاه کردن
gloated	خیره نگاه کردن
look	نگاه کردن نگریستن
to look forward	نگاه کردن انتظارداشتن
glares	خیره نگاه کردن
to look behind	پشت سر را نگاه کردن
to look a bout	بهر سو نگاه کردن
to have a look at something	بچیزی نگاه کردن
skews	منحرف کج نگاه کردن
gawked	احمقانه نگاه کردن
skewing	منحرف کج نگاه کردن
glared	خیره نگاه کردن
skew	منحرف کج نگاه کردن
to look down	با نگاه مطیع کردن
gaping	باشگفتی نگاه کردن
glare	خیره نگاه کردن
pries	فضولانه نگاه کردن
gloats	خیره نگاه کردن
gapes	خیره نگاه کردن
gawk	بی خیال نگاه کردن
gawking	احمقانه نگاه کردن
gape	خیره نگاه کردن
gape	باشگفتی نگاه کردن
goggling	چپ نگاه کردن گشتن
gawk	احمقانه نگاه کردن
gawked	بی خیال نگاه کردن
goggled	چپ نگاه کردن گشتن
goggle	چپ نگاه کردن گشتن
gawking	بی خیال نگاه کردن
squinny	زیرچشمی نگاه کردن
gawks	احمقانه نگاه کردن
gaped	باشگفتی نگاه کردن
pried	فضولانه نگاه کردن
glow	نگاه سوزان کردن
glowed	نگاه سوزان کردن
glows	نگاه سوزان کردن
peeked	زیرچشمی نگاه کردن
peeking	زیرچشمی نگاه کردن
gloat	خیره نگاه کردن
pry	بادقت نگاه کردن
peeks	زیرچشمی نگاه کردن
pry	فضولانه نگاه کردن
gaping	خیره نگاه کردن
pried	بادقت نگاه کردن
gaped	خیره نگاه کردن
gawks	بی خیال نگاه کردن
gazing	خیره نگاه کردن
to run through	نگاه اجمالی کردن در
looked	نگاه کردن نگریستن
keek	نگاه دزدانه کردن
to stael a look	دزدانه نگاه کردن
thumb one's nose <idiom>	با تنفر نگاه کردن
to look at somebody askance	به کسی چپ چپ نگاه کردن
gaze	خیره نگاه کردن
look up	نگاه کردن مراجعهای
gazing	بادقت نگاه کردن
gazed	خیره نگاه کردن
gorgonize	خیره نگاه کردن
gazed	بادقت نگاه کردن
looks	نگاه کردن نگریستن
gazes	خیره نگاه کردن
gazes	بادقت نگاه کردن
to look at each other	به یکدیگر نگاه کردن
stares	خیره نگاه کردن
gaze	بادقت نگاه کردن
stare	خیره نگاه کردن
stared	خیره نگاه کردن
to look through ones fingers	نگاه دزدانه کردن
peering	با دقت نگاه کردن
pries	بادقت نگاه کردن
gapes	باشگفتی نگاه کردن
look about	بهر سو نگاه کردن
peered	با دقت نگاه کردن
to make eyes at	عاشقانه نگاه کردن
peer	با دقت نگاه کردن
glim	نگاه اجمالی کردن
peeps	از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped	از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping	از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep	از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
celebrating	نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates	نگاه داشتن تقدیس کردن
gazing	چشم دوختن زل زل نگاه کردن
gazes	چشم دوختن زل زل نگاه کردن
to d. into a book	نگاه مختصر بکتابی کردن
teleview	به برنامههای تلویزیونی نگاه کردن
gazed	چشم دوختن زل زل نگاه کردن
snoops	نگاه تجسس امیز کردن
snooped	نگاه تجسس امیز کردن
snoop	نگاه تجسس امیز کردن
to look one up and down	بالاوپایین کسیرا نگاه کردن
snooping	نگاه تجسس امیز کردن
languishes	باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
gaze	چشم دوختن زل زل نگاه کردن
keep tabs on <idiom>	نگاه کردن ،زیر نظرگرفتن
give someone a black look	با خشم به کسی نگاه کردن
languishing	باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
retaining	ابقاء کردن نگاه داشتن
gawp	مات و احمقانه نگاه کردن
glowered	اخم کردن نگاه خیره
gawping	مات و احمقانه نگاه کردن
glowering	اخم کردن نگاه خیره
retained	ابقاء کردن نگاه داشتن
glowers	اخم کردن نگاه خیره
retain	ابقاء کردن نگاه داشتن
oeillade	با کرشمه نگاه کردن غمزه
languish	باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languished	باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
to look forward expectantly to the future	با انتظار به آینده نگاه کردن
glower	اخم کردن نگاه خیره
celebrate	نگاه داشتن تقدیس کردن
gawped	مات و احمقانه نگاه کردن
gawps	مات و احمقانه نگاه کردن
to drink in with ones eyes	بچشم خریداری نگاه کردن
retains	ابقاء کردن نگاه داشتن
peep	باچشم نیم باز نگاه کردن
glanced	نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
stare	از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
glances	نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
to shut in	تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
filed	در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
file	در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
pretty to look at [to watch]	زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
to paint a rosy picture of something	امیدوارانه به چیزی [موضوعی] نگاه کردن
stares	از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
stared	از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
to make eyes at	به چشم خاطرخواهی یاخریداری نگاه کردن
peeped	باچشم نیم باز نگاه کردن
glance	نگاه مختصرکردن نظر اجمالی کردن
to watch the clock	[با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
peeps	باچشم نیم باز نگاه کردن
to look at	نگاه کردن به [نگریستن به] [به نظر آمدن]
gange	باسیم نازک نگاه داری کردن
To look fondly at someone .	با نظر خریداری بکسی نگاه کردن
peeping	باچشم نیم باز نگاه کردن
to count	بشماره مردم یا سپاهی لشگر نگاه کردن
to look at somebody with contempt	به کسی با اهانت [تحقیر آمیز] نگاه کردن
window shop	به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
memorialize	برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
read	1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
reads	1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
flash blindness	کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی

leer