Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
pub crawl
از یک میخانه به میخانهی دیگر رفتن
pub crawls
از یک میخانه به میخانهی دیگر رفتن
Other Matches
pubs
میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
pub
میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
roadhouse
میخانهی کنار راه
roadhouses
میخانهی کنار راه
it is toolate.to go
دیگر موقع رفتن نیست
tavern
میخانه
public house
میخانه
public houses
میخانه
watering holes
میخانه
watering hole
میخانه
pot house
میخانه
pothouse
میخانه
alehouse
میخانه
cabaret
میخانه
cabarets
میخانه
bar
میخانه
taverns
میخانه
tapster
پیشخدمت میخانه
howf
میعادگاه میخانه
howff
میعادگاه میخانه
barmaids
خادمهء میخانه
taverner
میخانه دار
barmaid
پیشخدمت میخانه
barmaid
خادمهء میخانه
pub crawl
میخانه گردی
barmaids
پیشخدمت میخانه
pub crawls
میخانه گردی
publicans
بیگانه صاحب میخانه
publican
بیگانه صاحب میخانه
pub crawls
میخانه گردی کردن
pub crawl
میخانه گردی کردن
groggery
نوشابه فروشی میخانه
wine vault
میخانه سرداب شرابی
antibiosis
تضاد بین یک میکرب و فراوردهء میکرب دیگر که باعث از بین رفتن میکرب اولی میشود
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parades
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
سان رفتن رژه رفتن محل سان
alternative
شق دیگر
secus
از دیگر سو
no more
دیگر نه
he is no more
او دیگر
furthering
دیگر
of one another
<adv.>
از هم دیگر
alternatives
دیگر
furthers
دیگر
of each other
<adv.>
از هم دیگر
alternatives
شق دیگر
others
دیگر
other
دیگر
from each other
<adv.>
از هم دیگر
alternative
دیگر
from one another
<adv.>
از هم دیگر
further
دیگر
anymore
دیگر
thence
دیگر
again
دیگر
one an other
یک دیگر
another
دیگر
furthered
دیگر
next
دیگر
else
دیگر
a horse of another colour
[different colour]
مطلبی دیگر
about-faces
سوی دیگر
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگر
otherwise
طور دیگر
on the other side
<adv.>
به ترتیب دیگر
the other two
دوتای دیگر
to be no more
دیگر نبودن
apart from that
<adv.>
طور دیگر
somewhere else
یک جای دیگر
tother
بعدی دیگر
t' other
بعدی دیگر
otherwise
<adv.>
طور دیگر
so muchthe worse
دیگر بدتر
yon
ان یکی دیگر ان
alternatively
<adv.>
به ترتیب دیگر
about face
سوی دیگر
apart from that
<adv.>
به ترتیب دیگر
about face
جهت دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
به ترتیب دیگر
about-face
سوی دیگر
about-face
جهت دیگر
about-faces
جهت دیگر
by the same token
<adv.>
به ترتیب دیگر
on the other hand
<adv.>
طور دیگر
by the same token
<adv.>
طور دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
طور دیگر
on the other hand
<adv.>
به ترتیب دیگر
on the other side
<adv.>
طور دیگر
scilicet
بعبارت دیگر
aliunde
از منبع دیگر
namely
<adv.>
به عبارت دیگر
alternatively
<adv.>
از سوی دیگر
apart from that
<adv.>
از سوی دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
از سوی دیگر
my other books
کتابهای دیگر من
never more
هرگز دیگر
nevermore
هرگز دیگر
nevermore
دیگر ابدا
next year
سال دیگر
no more of that
بس است دیگر
none other than
هیچکس دیگر جز
not any more
دیگر نه
[بیشتر نه]
again
از طرف دیگر
It never occurred again.
دیگر رخ نداد.
to wit
<adv.>
به عبارت دیگر
videlicet
به عبارت دیگر
alternative unit
واحدهای دیگر
another day
یک روز دیگر
another guess
نوعی دیگر
another guess
قسمتی دیگر
at a later period
در موقع دیگر
beside
ازطرف دیگر
variant
نوع دیگر
shunts
به خط دیگر انداختن
shunted
به خط دیگر انداختن
shunt
به خط دیگر انداختن
elsewhere
نقطه دیگر
elsewhere
بجای دیگر
elsewhere
درجای دیگر
in fact
به عبارت دیگر
another
شخص دیگر
another
یکی دیگر
on more
بار دیگر
on the other hand
از سوی دیگر
on the other hand
ازطرف دیگر
otherworld
دنیای دیگر
alternatively
<adv.>
ازطرف دیگر
apart from that
<adv.>
ازطرف دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
ازطرف دیگر
by the same token
<adv.>
ازطرف دیگر
on the other hand
<adv.>
ازطرف دیگر
on the other side
<adv.>
ازطرف دیگر
otherwise
<adv.>
ازطرف دیگر
alternatively
<adv.>
طور دیگر
others
نوع دیگر
other
نوع دیگر
otherwhile
وقت دیگر
otherwhile
گاه دیگر
otherwhere
در مکان دیگر
on the other part
از طرف دیگر
by the same token
<adv.>
از سوی دیگر
other people
مردم دیگر
othergates
جور دیگر
othergates
طور دیگر
otherguess
نوع دیگر
otherguess
جور دیگر
otherguess
بروش دیگر
on the other hand
<adv.>
از سوی دیگر
on the other side
<adv.>
از سوی دیگر
otherwise
<adv.>
از سوی دیگر
otherguise
جور دیگر
otherness
چیز دیگر
otherwhence
از جای دیگر
otherwhere
جای دیگر
in other words
<idiom>
به کلام دیگر
over
بسوی دیگر
on one's coat-tails
<idiom>
همراه کس دیگر
what more do you want
دیگر چه می خواهید
in other words
<adv.>
به کلام دیگر
no more
نه دیگر
[بیشتر]
In our other words.
بعبارت دیگر
to wit
بعبارت دیگر
over-
بسوی دیگر
on the opposite side
در انسوی دیگر
withil
ازطرف دیگر
in other words
<adv.>
به عبارت دیگر
once
یکبار دیگر
no longer
نه دیگر
[زمانی]
no more
دیگر ن
[فعل]
et al
و در جای دیگر
hardly a child anymore
دیگر به سختی بچه ای
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
onother's money
پول شخصی دیگر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com