English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
hacking اسب سواری تفریحی
Other Matches
what a lark چه تفریحی
social تفریحی
sportive تفریحی
cabin cruisers قایق تفریحی
dinghy قایق تفریحی
cabin cruiser قایق تفریحی
amusement parks پارک تفریحی
junkets سفر تفریحی
dinghies قایق تفریحی
sportful تفریحی خوشگذران
sport fish ماهیگیری تفریحی
junket سفر تفریحی
amusement park پارک تفریحی
resourc کار تفریحی
yachtsman صاحب کشتی تفریحی
yachtsmen صاحب کشتی تفریحی
sported تفریحی سرگرم کردن
yachting مسافرت با قایق تفریحی
hobbyhorse کار تفریحی سرگرمی
sashay راه پیمایی تفریحی
sports تفریحی سرگرم کردن
keelboat قایق تفریحی لنگردار
ski tourer اسکی باز تفریحی
day sailer قایق بادبانی تفریحی
sport تفریحی سرگرم کردن
parachute spinnaker بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
impresario مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
plinking تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
powerboats قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
powerboat قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
scow وته پهن قایق تفریحی
sports نمایش تفریحی بازی کردن
to play for love تفریحی یا عشقی بازی کردن
impresarios مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
donkey baseball بیس بال تفریحی با الاغ
craftshop کارگاه هنرهای دستی تفریحی
sport نمایش تفریحی بازی کردن
sported نمایش تفریحی بازی کردن
day-tripper کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-trippers کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
dabble سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbled سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
dabbles سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
sports تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
marinas لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
marina لنگرگاه یاحوضچه مخصوص توقف قایقهای تفریحی
sported تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
sport تفریحی شکار وماهیگری و امثال ان الت بازی
dabbling سرسری کارکردن بطور تفریحی کاری راکردن
hacks ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
package shows نمایشات و برنامههای تفریحی پیش بینی شده قبلی
hack ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
yaght club باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
rides سواری
driving سواری
riding سواری
Woman sitting on the man کیر سواری
ride سواری
amaxophobia سواری هراسی
motorcar خودرو سواری
hackney اسب سواری
hacking jacket کت اسب سواری
top boot چکمه سواری
surf riding موج سواری
equitation هنراسب سواری
cycling دوچرخه سواری
to take a drive سواری کردن
to take a ride سواری کردن
passenger car trailer تریلرخودروی سواری
trooper اسب سواری
troopers اسب سواری
jockeying اسب سواری
horsemanship اسب سواری
saddles سواری کردن
roadsters اسب سواری
saddler اسب سواری
saddle horse اسب سواری
jumble سواری کردن
roadster اسب سواری
passenger car اتومبیل سواری
surf موج سواری
manege اسب سواری
jumbling سواری کردن
auto ماشین سواری
jumbled سواری کردن
autos ماشین سواری
saddle سواری کردن
saddled سواری کردن
surfriding موج سواری
surfing موج سواری
jumbles سواری کردن
skim boarding موج سواری
hacking jackets کت اسب سواری
sailable قابل سواری دردریا
habit لباس سواری زنانه
velodrome پیست دوچرخه سواری
habits لباس سواری زنانه
surfmanship مهارت در موج سواری
joo choo seogi ایستادن اسب سواری
to give somebody a ride به کسی سواری دادن
jodhpur شلوار چسبان سواری
manege اموزشگاه اسب سواری
to learn to ride سواری یاد گرفتن
motor road جاده موتور سواری
outride در سواری پیش افتادن از
harness horse اسب سواری یا بارکش
to give somebody a lift به کسی سواری دادن
drive سواری کردن کوبیدن
cavalcade سواری گردش سواره
to ride a bicycle دوچرخه سواری کردن
bicycle دوچرخه سواری کردن
troopers اسب سواری نظامی
drive رانش سواری دوندگی
riding habit جامه سواری زنانه
bicycles دوچرخه سواری کردن
nag اسب کوچک سواری
surfboards تخته موج سواری
cavalcades سواری گردش سواره
to go by bicycle دوچرخه سواری کردن
riding habits جامه سواری زنانه
drives سواری کردن کوبیدن
drives رانش سواری دوندگی
nagged اسب کوچک سواری
equestrian مربوط به اسب سواری
trooper اسب سواری نظامی
bicycle path مسیر دوچرخه سواری
nags اسب کوچک سواری
surfboard تخته موج سواری
to get a lift with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift from somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to stand treat هزینه مهمانی یا سواری رادادن
to hitch a lift [ride] from somebody سواری شدن [در خودروی کسی]
to get a ride with somebody سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
stage race مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
wake surfing موج سواری بدنبال قایق
barged تخته بزرگ موج سواری
windsurfing موج سواری با تخته و بادبان
charreada سواری مکزیکی اسب وحشی
hotdogging board تخته کوتاه موج سواری
windsurfer تخته موج سواری با بادبان
rodeos مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
barges تخته بزرگ موج سواری
equitation هنر سواری و مهار اسب
eventing انواع مسابقه اسب سواری
barge تخته بزرگ موج سواری
rodeo مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
windsurfers تخته موج سواری با بادبان
freestyle موج سواری بامانور ازاد
ap joo choom ایستادن اسب سواری بجلو
body surf موج سواری بدون تخته
stick تخته موج سواری شلاق
malibu تخته فایبرگلاس موج سواری
to bike دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
bodysurfing موج سواری روی سینه وشکم
australian pursuit مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
saddle bronc riding سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
surf off دور نهایی مسابقه موج سواری
noses دماغه جلویی تخته موج سواری
nose دماغه جلویی تخته موج سواری
haute ecole تمرین اسب سواری از روی مانع
junk surf امواج نامناسب برای موج سواری
[Could I] give you a lift? [colloquial] به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer somebody a lift به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
tubing ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
slides سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slide سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
to ride one's horse to death اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
point race مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
to tilt at the ring سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
catch a rail برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
caroche نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
hang ten سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
this ground rides soft این زمین برای سواری نرم است
italian pursuit مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
tourist trophy مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
cheat سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheats سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
stalling برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
floater پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
bareback riding سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
stall برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
kermesse مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
blown out رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
madison مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
guns تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
serpentine سواری در طول مانژ با یک رشته پیچ و خمهادر سمت مخالف
big gun سرسخت در کسب امتیاز تخته سنگین و بزرگ موج سواری
gun تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
scooters روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com