Dictiornary-Farsi | اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (16 milliseconds)

English	Persian
stalking horse	اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است


Other Matches

gooseneck	هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
let it all hang out <idiom>	پنهان نکردن چیزی
There is more to it than meets the eye.	ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
waterish	هر چیزی شبیه اب
pencilling	هر چیزی شبیه مداد
pencils	هر چیزی شبیه مداد
k	هر چیزی شبیه K کیلو
staff of life	نان یا چیزی شبیه ان
asterism	هر چیزی شبیه ستاره
creams	هر چیزی شبیه سرشیر
cream	هر چیزی شبیه سرشیر
pencil	هر چیزی شبیه مداد
creaming	هر چیزی شبیه سرشیر
creamed	هر چیزی شبیه سرشیر
stalking	پایه چیزی شبیه ساقه
lobular	شبیه قطعه کوچکی از چیزی
stalks	پایه چیزی شبیه ساقه
pap	هر چیزی شبیه نوک پستان
windmills	هر چیزی شبیه اسیاب بادی
windmill	هر چیزی شبیه اسیاب بادی
skewer	هر چیزی شبیه سیخ کباب
stalk	پایه چیزی شبیه ساقه
skewered	هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewering	هر چیزی شبیه سیخ کباب
skewers	هر چیزی شبیه سیخ کباب
stalked	پایه چیزی شبیه ساقه
pes	پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
to feel like something	احساس که شبیه به چیزی باشد کردن [مثال پارچه]
rowel	حلقه دهانه اسب هر چیزی شبیه مهمیز وسیخک
cover one's tracks <idiom>	پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
t	بیستمین حرف الفبای انگلیسی هر چیزی شبیه حرف T
hit	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting	داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
cache memory	مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache	مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches	مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
huntress	زن شکارچی
predators	شکارچی
predator	شکارچی
gatherer	شکارچی
gunner	شکارچی
orion	شکارچی
hunters	شکارچی
gunners	شکارچی
jaeger	شکارچی
orionis	شکارچی
huntsmen	شکارچی
hunter	شکارچی
huntsman	شکارچی
predacious	شکارچی
predaceous	شکارچی
rabbiter	شکارچی خرگوش
gunners	شکارچی با تفنگ
gunner	شکارچی با تفنگ
alpha orionis	الفا- شکارچی
betelgeuse	الفا- شکارچی
stand	کمینگاه شکارچی
bellatrix	گاما- شکارچی
beta orionis	بتا- شکارچی
fowler	شکارچی پرندگان
poachers	شکارچی دزدکی
pothunter	شکارچی ایلخی
poacher	شکارچی دزدکی
gamma orionis	گاما- شکارچی
delta orionis	دلتا- شکارچی
birder	شکارچی مرغان
woodman	جنگلبان شکارچی
pinnulated	شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate	شبیه برگچه شبیه بالچه
put to	بگروه شکارچی پیوستن
wildfowler	شکارچی پرندگان ابی
bow hunter	شکارچی با تیر و کمان
wildfowler	شکارچی غاز وحشی
waterfowler	شکارچی مرغان شناگر
pot hunter	شکارچی که هر چه دید شکارمیکند
sealer	شکارچی گوساله ماهی مهردار
jaeger	علاقمند به شکار مرد شکارچی
tufter	کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
orion	منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
tallyho	صدای شکارچی در موقع دیدن روباه
whipper	همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
buck fever	هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
whipper in	کمک شکارچی برای جمع کردن تازیها
view halloo	فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
pass shooting	شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
tallyho	فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
buck fever	هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
to concern something	مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
abstruse	پنهان
veiled	پنهان
perdue	پنهان
backdoor	پنهان
ram cache	RA پنهان
hugger mugger	پنهان
perdu or due	پنهان
jackes	پنهان
latent	پنهان
hidden line	خط پنهان
perdu	پنهان
cryptical	پنهان
cryptic	پنهان
occult	پنهان
cryptically	پنهان
benined the curtain	پنهان
delitescent	پنهان
dissimulating	پنهان کردن
secrete	پنهان کردن
secreted	پنهان کردن
secretes	پنهان کردن
secreting	پنهان کردن
booby trap	پنهان تله
booby-trap	پنهان تله
booby-trapped	پنهان تله
booby-trapping	پنهان تله
booby-traps	پنهان تله
masks	پنهان کردن
mask	پنهان کردن
surreptitious	پنهان محرمانه
furtive	پنهان نهانی
codes	رمزهای پنهان
conceals	پنهان کردن
hides	پنهان شدن
conceal	پنهان کردن
dissimulates	پنهان کردن
hide	پنهان کردن
hide	پنهان شدن
sweep under the rug <idiom>	پنهان کردن
hidden	پنهان کرده
disguised underemployment	کم کاری پنهان
dissimulated	پنهان کردن
hides	پنهان کردن
to lie hid	پنهان ماندن
fudging	پنهان شدن
abscond	پنهان شدن
absconded	پنهان شدن
absconding	پنهان شدن
concealment	پنهان بودن
cache	پنهان کردن
absconds	پنهان شدن
caches	پنهان کردن
closeting	پنهان کردن
cover	پنهان کردن
coverings	پنهان کردن
covers	پنهان کردن
closeted	پنهان کردن
lay low <idiom>	پنهان کردن
cover up <idiom>	پنهان کاربدواشتباه
fudges	پنهان شدن
fudged	پنهان شدن
secretion	پنهان سازی
Just between you and me. . .	از شما چه پنهان …
to absent oneself	پنهان شدن
to be in hiding	پنهان بودن
to be in hiding	پنهان ماندن
to keep dark	پنهان ماندن
burrowing	پنهان شدن
cloaks	پنهان کردن
cloaking	پنهان کردن
cloaked	پنهان کردن
cloak	پنهان کردن
closets	پنهان کردن
under cover <idiom>	پنهان شدن
fudge	پنهان شدن
shadows	پنهان کردن
cryptography	پنهان شناسی
concealable	پنهان کردنی
by end	قصد پنهان
memory cache	حافظه پنهان
inapparent	ناپیدا پنهان
i hid my self	را پنهان کردم
shadowing	پنهان کردن
shadowed	پنهان کردن
hideousness	پنهان بودن
latescent	پنهان شونده
disguise	پنهان کردن
insconce	پنهان شدن
disguised	پنهان کردن
disguises	پنهان کردن
disguising	پنهان کردن
obreption	پنهان روی
hidden unemployment	بیکاری پنهان
hidden inflation	تورم پنهان
hidden file	فایل پنهان
hidden codes	کدهای پنهان
closet	پنهان کردن
burrowed	پنهان شدن
hickok belt	پنهان شدن
burrow	پنهان شدن
encrypt	پنهان کردن
concealed	پنهان شده
dissimulate	پنهان کردن
eloign	پنهان کردن
burrows	پنهان شدن
disguised unemployment	بیکاری پنهان
hidden surface	سطح پنهان
shadow	پنهان کردن
hidden objects	اشیاء پنهان
crypianalysis	پنهان کاری
hidden line removal	حذف خط پنهان