English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
past master استاد قدیمی
past masters استاد قدیمی
Other Matches
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
instructor استاد
professor استاد
professors استاد
maestros استاد
maestro استاد
wright استاد
craftsmaster استاد
instructors استاد
skilful استاد
adept استاد
master off استاد شمشیربازی
master استاد شطرنج
master ارباب استاد
master workman استاد کار
mastered ارباب استاد
mastered استاد شطرنج
past masters استاد پیشین
past master استاد پیشین
adjoint معاون استاد
chess master استاد شطرنج
tutors استاد راهنما
tutored استاد راهنما
tutor استاد راهنما
handy استاد در کارخود
handiest استاد در کارخود
handier استاد در کارخود
masters ارباب استاد
elaborating ساخت استاد
elaborates ساخت استاد
masters استاد شطرنج
elaborate ساخت استاد
elaborated ساخت استاد
analyst استاد تجزیه روانکاو
grandmaster استاد بزرگ شطرنج
practice makes perfect کارکن تا استاد شوی
philologist استاد زبان شناسی
grandmasters استاد بزرگ شطرنج
analysts استاد تجزیه روانکاو
he is a past master in او در استاد یا کهنه کار است
international master استاد بین المللی شطرنج
donnish وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
black belts کمربند سیاه استاد جودو
As a university professor , his performance stank. طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
To be a master of ones craft. درفن خود استاد بودن
regius professor استاد منصوب ازطرف پادشاه
black belt کمربند سیاه استاد جودو
don رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
The professor knows what he is talking about. استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
The professor stepped into the classroom. استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
dons رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
to live in پیش استاد یا کارفرمای خودغذا خوردن
old red sandstone سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
following my lead یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
Mohtasham design طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
seniors قدیمی
stale cheque چک قدیمی
timeworn قدیمی
old time قدیمی
antiquated قدیمی
old-timers قدیمی
bygone قدیمی
old-timer قدیمی
old timer قدیمی
age old قدیمی
age-old قدیمی
out of date قدیمی
senior قدیمی
veterans قدیمی
dates قدیمی
fogram قدیمی
olden قدیمی
We old – fashioned people . ما قدیمی ها
archaic قدیمی
outdated قدیمی
veteran قدیمی
ancient قدیمی
date قدیمی
older دیرینه قدیمی
old دیرینه قدیمی
old hat هر چیز قدیمی
(as) old as the hills <idiom> خیلی قدیمی
incunabulum کتب قدیمی
uptight قدیمی مسلک
square toed قدیمی مسلک
unreconstructed قدیمی مسلک
protolanguage زبان قدیمی
old hat قدیمی مسلک
by gone قدیمی گذشته ها
oldest دیرینه قدیمی
culverin یکجورتوپ قدیمی
codex نسخه قدیمی
prolonged قدیمی مدید
fuddy-duddy قدیمی مسلک
arquebus تفنگ قدیمی
fuddy-duddies قدیمی مسلک
Old – time tunes . آهنگهای قدیمی
fogy ادم قدیمی
museum piece قدیمی غیرعادی
clapped-out ماشینخرابو قدیمی
presentation copy نسخه قدیمی
fogies ادم قدیمی
fogeys ادم قدیمی
fogey ادم قدیمی
primal بسیار قدیمی
scholastic متفکران قدیمی
newest اخیرا و نه قدیمی
ancient manuscript نوشته قدیمی
ex- سابق قدیمی
newer اخیرا و نه قدیمی
ex سابق قدیمی
new اخیرا و نه قدیمی
new- اخیرا و نه قدیمی
paleography کتابت قدیمی
nine pins نوعی بولینگ قدیمی
old wives' tale عقیدهی قدیمی و مردود
old-style روش گاهشماری قدیمی
sequins سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
inkhorn دوات شاخی قدیمی
old wives' tales عقیدهی قدیمی و مردود
sequin سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
alpenstock عصای قدیمی کوهنوردی
falcons باز توپ قدیمی
falcon باز توپ قدیمی
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
Antiguated آنتیک ،کهنه،قدیمی
dodo آدم قدیمی مسلک
sloop کرجی یک دگلی قدیمی
dodoes آدم قدیمی مسلک
shandrydan درشکه تک اسبه قدیمی
shandradan درشکه تک اسبه قدیمی
dodos آدم قدیمی مسلک
slow coach ادم قدیمی مسلک
runlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
rundlet واحدگنجایش مایعات قدیمی
rebeck کمانچه سه سیمه قدیمی
rebec کمانچه سه سیمه قدیمی
primitively بطور قدیمی یا بدوی
viol ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
flintlocks تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
cataphract نوعی زره قدیمی
blunderbuss نوعی تفنگ قدیمی
archaism انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
clepsydra ساعت ابی قدیمی
raffle نوعی بازی قدیمی
fud ادم قدیمی مسلک
raffles نوعی بازی قدیمی
tod واحد قدیمی وزن
flintlock تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
ducat مسکوک طلای قدیمی
dating rugs [antique] فرش عتیقه [قدیمی]
to cling to the old ways به رسوم قدیمی چسبیدن
auditory [نام قدیمی شبستان کلیسا]
spicery انباری ادویه [واژه قدیمی]
viola da gamba ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
back issue نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
back copy نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
fustiest کفک زده قدیمی مسلک
father file پشتیبان گونه قدیمی فایل
fusty کفک زده قدیمی مسلک
fustier کفک زده قدیمی مسلک
neoclassic احیا کننده سبکهای قدیمی
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
cithara یکنوع الت موسیقی قدیمی
fogyish مانع پیشرفت قدیمی مسلک
stroud پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
ye شکل قدیمی کلمه The شماها
driving iron نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
Give me those old cars any day . I miss those old cars . قربان آن اتو مبیل های قدیمی
cubit مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
bireme یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
carrack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
graphophone نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
hierologist متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
bad زمان ماضی قدیمی فعل bid
stomacher پیش دامنی قدیمی زنانه ومردانه
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
touchhole سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
tumbling verse شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
vulgate نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
dog-ear [واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
Hey, old chap! <idiom> چطوری رفیق قدیمی! [اصطلاح روزمره]
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
revivalist طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
carack کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
bawdry زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
coached کمک مربی کمک استاد
coach کمک مربی کمک استاد
coaches کمک مربی کمک استاد
She's not the Laleh I used to know. او [زن] دیگر لاله قدیمی [از نظر رفتار] نیست.
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com