English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
English Persian
camouflage استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
Other Matches
camouflaged پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging پنهان کردن وسایل جنگی
screened دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
concealment پنهان کردن پوشاندن
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
flash defilade پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
fishnet نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
war material وسایل جنگی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
personnel کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
warlike وسایل جنگی مربوط به جنگ
garnishing رنگ امیزی کردن برای استتار
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
wraps لفافه دار کردن پنهان کردن
wrap لفافه دار کردن پنهان کردن
neutralizing بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
roll up پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
augmentation تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
fan 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned 1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
encryption رمزدار کردن پنهان کردن
secreted تراوش کردن پنهان کردن
secrete تراوش کردن پنهان کردن
secretes تراوش کردن پنهان کردن
to keep back دفع کردن پنهان کردن
dissembled تدلیس کردن پنهان کردن
dissembles تدلیس کردن پنهان کردن
dissemble تدلیس کردن پنهان کردن
secreting تراوش کردن پنهان کردن
dissembling تدلیس کردن پنهان کردن
enhance تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhancing تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
hides پنهان کردن
cloaked پنهان کردن
dissimulated پنهان کردن
cloak پنهان کردن
dissimulates پنهان کردن
cloaking پنهان کردن
dissimulate پنهان کردن
caches پنهان کردن
cloaks پنهان کردن
cover پنهان کردن
cache پنهان کردن
eloign پنهان کردن
coverings پنهان کردن
encrypt پنهان کردن
covers پنهان کردن
conceals پنهان کردن
hide پنهان کردن
secrete پنهان کردن
conceal پنهان کردن
dissimulating پنهان کردن
secreted پنهان کردن
sweep under the rug <idiom> پنهان کردن
shadows پنهان کردن
lay low <idiom> پنهان کردن
secreting پنهان کردن
mask پنهان کردن
shadowing پنهان کردن
secretes پنهان کردن
shadow پنهان کردن
closeting پنهان کردن
closeted پنهان کردن
shadowed پنهان کردن
disguising پنهان کردن
disguises پنهان کردن
disguised پنهان کردن
masks پنهان کردن
disguise پنهان کردن
closets پنهان کردن
closet پنهان کردن
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
directing اداره کردن روانه کردن وسایل
inconcealable غیرقابل پنهان کردن
pocket درجیب پنهان کردن
veils مستوریا پنهان کردن
veil مستوریا پنهان کردن
occult از نظر پنهان کردن
pockets درجیب پنهان کردن
embeds درزمین پنهان کردن
embed درزمین پنهان کردن
software encryption پنهان کردن نرم افزاری
becloud زیر ابر پنهان کردن
masks ماسک زدن پنهان کردن
mask ماسک زدن پنهان کردن
to ballot for بارای پنهان انتخاب کردن
hickok belt مخفی شدن پنهان کردن
coatings پوشاندن روکش کردن
coats پوشاندن روکش کردن
sheath غلافدار کردن پوشاندن
fan پوشاندن پوشش کردن
fans پوشاندن پوشش کردن
immerse زیر اب کردن پوشاندن
immersed زیر اب کردن پوشاندن
immerses زیر اب کردن پوشاندن
fanning پوشاندن پوشش کردن
fanned پوشاندن پوشش کردن
sheaths غلافدار کردن پوشاندن
coated پوشاندن روکش کردن
camouflage مخفی کردن پوشاندن
camouflaging مخفی کردن پوشاندن
immersing زیر اب کردن پوشاندن
sheathe غلافدار کردن پوشاندن
sheathed غلافدار کردن پوشاندن
sheathes غلافدار کردن پوشاندن
camouflaged مخفی کردن پوشاندن
suffuse پوشاندن اشباع کردن
camouflages مخفی کردن پوشاندن
coat پوشاندن روکش کردن
suffused پوشاندن اشباع کردن
suffuses پوشاندن اشباع کردن
suffusing پوشاندن اشباع کردن
to go underground خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
to go into hiding خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
gloss over <idiom> پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
paper یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
abler لباس پوشاندن قوی کردن
liquors با روغن پوشاندن چرب کردن
liquor با روغن پوشاندن چرب کردن
able لباس پوشاندن قوی کردن
tinplate با قلع پوشاندن حلبی کردن
papered یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
becloud با ابر پوشاندن تاریک کردن
ablest لباس پوشاندن قوی کردن
crowns تاج گذاری کردن پوشاندن
crown تاج گذاری کردن پوشاندن
papers یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
carbonize باذغال پوشاندن یاترکیب کردن
papering یادداشت کردن با کاغذ پوشاندن
cache فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
caches فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
mats بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
mat بوریا پوش کردن باحصیر پوشاندن
armor plate زره دار کردن پوشاندن بازره
souse بطور کامل پوشاندن حمله کردن
inundating زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundates زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundated زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundate زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
mechanising با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
maneuver حرکت جنگی مانور کردن
conceals پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceal پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
color patches نوارهای رنگی تور استتار نوارهای استتار
rig in باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
overwatch مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
cryptodevice وسایل رمز کردن
mounting سوار کردن وسایل
salvage اوراق کردن وسایل
salvages اوراق کردن وسایل
salvaging اوراق کردن وسایل
salvaged اوراق کردن وسایل
hoists بلند کردن وسایل سنگین
cannibalize محل اوراق کردن وسایل
hoisted بلند کردن وسایل سنگین
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cannibalising محل اوراق کردن وسایل
cannibalised محل اوراق کردن وسایل
hoist بلند کردن وسایل سنگین
juryrig سوار کردن موقت وسایل
dismount پیاده کردن قطعات و وسایل
cannibalizes محل اوراق کردن وسایل
dismounting پیاده کردن قطعات و وسایل
dismounts پیاده کردن قطعات و وسایل
cannibalises محل اوراق کردن وسایل
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
cannibalized محل اوراق کردن وسایل
cannibalizing محل اوراق کردن وسایل
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked جمع اوری و منظم کردن وسایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com