English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
initial strength استحکام اولیه
Other Matches
insulation strength استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
reserve factor نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
consistent استحکام
resistance استحکام
strenght استحکام
substance استحکام
substances استحکام
strength استحکام
staying power استحکام
reinforcement استحکام
formidableness استحکام
instable بی استحکام
consistency استحکام
strengths استحکام
solidification استحکام
fortifications استحکام
backbones استحکام
fortification استحکام
backbone استحکام
consistence استحکام
solidity استحکام
rigidity استحکام
ridge bone استحکام
rigidification استحکام
strength properties خصوصیات استحکام
hot strength استحکام گرمایی
impact strength استحکام برخورد
knot strength استحکام گره
stability استواری استحکام
impact strength استحکام ضربهای
strength ratio نسبت استحکام
consistency ثبات استحکام
stability استحکام مقاومت
consolidation استحکام تحکیم
coefficient of consolidation ضریب استحکام
torsional strength استحکام پیچشی
tensile strength استحکام کششی
structrual stability استحکام ساختمانی
high temperature strength استحکام حرارتی
grit استحکام نخاله
gritting استحکام نخاله
dielectric strength استحکام دی الکتریک
disruptive strength استحکام انقطاع
buckling strength استحکام خمشی
fatigue strength استحکام خستگی
granite سختی استحکام
formidability استحکام بزرگی
fortifiable قابل استحکام
transverse bending strength استحکام خمشی
gritted استحکام نخاله
dielectric strength استحکام شکست
filler میله استحکام
compression strength استحکام فشاری
solidification انجماد استحکام
fillers میله استحکام
consistence ثبات استحکام
crimping groove شیار استحکام
cube commpression strenght استحکام ریشهای
stableness استواری استحکام
tracking resistance استحکام جریان خزشی
gusset بست استحکام خرپاها
torsional rigidity استحکام در مقابل پیچش
ultimate strength مقاومت یا استحکام نهایی
high strength steel فولاد با استحکام عالی
torsional fatigue strength استحکام فرسودگی پیچشی
izod impact strength استحکام ضربه ایزوتوپ
gussets بست استحکام خرپاها
intrinsic fatigue strength استحکام فرسودگی ذاتی
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
high strength cast iron چدن با استحکام عالی
epaulement استحکام موقتی جناحی مترس
serigraphy ازمایش استحکام تار ابریشم
serigraph استحکام سنج تار ابریشم
thermostability قابلیت استحکام در مقابل حرارت
ultimate tensile strength حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
stringers قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
breastwork استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
beef up افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
overcasting شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
edge finish شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
frangible bullet گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
bending fatigue strength مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
over stretched wrap نخ چله بیش از حد کشیده شده [این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
initialling اولیه
initials اولیه
earliest اولیه
early اولیه
primary اولیه
primeval اولیه
preliminary اولیه
preliminaries اولیه
first generation اولیه
fundamental اولیه
elementary اولیه
primal اولیه
primitive اولیه
rudimentary اولیه
initialled اولیه
dispersion اولیه
basics اولیه
basic اولیه
initial اولیه
initialed اولیه
raw اولیه
initialing اولیه
primery coil پیچک اولیه
primary structure ساختمان اولیه
primary track شیار اولیه
first notions تصورات اولیه
prime cost ارزش اولیه
prime costs هزینههای اولیه
primery battery باطری اولیه
primery citcuit مدار اولیه
primeral borth ابگوشت اولیه
primary storage حافظه اولیه
primary center مرکز اولیه
primary cognizance شناختهای اولیه
primary electron الکترون اولیه
primary emission صدور اولیه
primary industries صنایع اولیه
primary inputs دادههای اولیه
primary inputs نهادههای اولیه
primary products محصولات اولیه
primary standard استاندارد اولیه
primary storage انباره اولیه
first cost هزینه اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work . ما یه اولیه از من کار از تو
proto planets سیارههای اولیه
radix سرچشمه اولیه
raw data دادههای اولیه
raw products محصولات اولیه
raw statistics امارهای اولیه
roughed slab برامن اولیه
rudiment اولیه ابتدایی
self aid کمکهای اولیه
input frequency فرکانس اولیه
cogging train مسیر اولیه
proto galaxy کهکشان اولیه
priority processing پردازش اولیه
primery current جریان اولیه
first aids کمکهای اولیه
primery obligation تعهدات اولیه
feed stock مواد اولیه
primery terminal ترمینال اولیه
primitive element عنصر اولیه
primogenitors اجداد اولیه
elementary cell پیل اولیه
drawing key طرح اولیه
initial acceleration شتاب اولیه
input capacitance فرفیت اولیه
input electrode الکترود اولیه
input function تابع اولیه
initial velocity سرعت اولیه
input gap فاصله اولیه
input information اطلاعات اولیه
input noise پارازیت اولیه
initial value مقدار اولیه
input reactance راکتانس اولیه
input signal سیگنال اولیه
input stage طبقه اولیه
input attenuation دمفونگ اولیه
input capacitor خازن اولیه
input circuit مدار اولیه
input coordinate مختصات اولیه
input coupling تزویج اولیه
input attenuation میرائی اولیه
input current جریان اولیه
input data دادههای اولیه
input admittance ادمیتانس اولیه
initialize مقداردهی اولیه
input drift رانش اولیه
input tape نوار اولیه
initial reserves ذخایر اولیه
opening capital سرمایه اولیه
initial capital سرمایه اولیه
primery voltage ولتاژ اولیه
incunabula مراحل اولیه
pre assembly نصب اولیه
pre load بار اولیه
pre loading بارگیری اولیه
preliminiary work کار اولیه
i.c. حالت اولیه
prereduction کاهش اولیه
historical costs هزینه اولیه
input voltage ولتاژ اولیه
input unit واحد اولیه
initial point نقطه اولیه
initial mass جرم اولیه
initial level سطح اولیه
initial cost هزینه اولیه
initial condition شرط اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com