Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (16 milliseconds)
English
Persian
exploiter
استخراج کننده
exploiters
استخراج کننده
extractor
استخراج کننده
extractors
استخراج کننده
Search result with all words
extraction solvent
حلال استخراج کننده
salter
استخراج کننده نمک
Other Matches
eduction
استخراج
workings
استخراج
working
استخراج
extraction of copper
استخراج مس
extraction
استخراج
decipherment
استخراج
excerption
استخراج
exploitation
استخراج
production
استخراج
copper extraction
استخراج مس
productions
استخراج
mining
استخراج معدن
extractable
استخراج شدنی
separatory funnel
قیف استخراج
message retrieval
استخراج پیام
pan
استخراج کردن
under ground mining
استخراج زیرزمینی
stope
استخراج کردن
pan-
استخراج کردن
pans
استخراج کردن
educt
استخراج یا استنباط
silver extraction
استخراج نقره
winning
استخراج معدن
under ground working
استخراج زیرزمینی
workable
قابل استخراج
winnings
استخراج معدن
derivation
استنساخ استخراج
decipherable
قابل استخراج
derivations
استنساخ استخراج
counting votes
استخراج اراء
minable
استخراج شدنی
acid extraction
استخراج اسیدی
mibeable
استخراج شدنی
extract copper
مس استخراج شده
minable
قابل استخراج
indecipherable
غیرقابل استخراج
exploitable
قابل استخراج
feature extraction
استخراج خصیصه
production of oil
استخراج نفت
extracted
استخراج کردن
extracts
استخراج کردن
gold mining
استخراج طلا
extraction of bitumen
استخراج قیر
extracting
استخراج کردن
extraction point
محل استخراج
mibeable
قابل استخراج
extractible
قابل استخراج
draw out
استخراج کردن
exploitation
انتفاع استخراج
extraction thimble
انگشتانه استخراج
extract
استخراج کردن
quarries
استخراج کردن معدن
grubbed
از کتاب استخراج کردن
grubs
از کتاب استخراج کردن
quarry
استخراج کردن معدن
extracted
بیرون کشیدن استخراج
quarrying
استخراج کردن معدن
extracting
بیرون کشیدن استخراج
pull out quote
عبارت استخراج شده
illatively
بطریق استنتاج یا استخراج
metallurgy
استخراج و ذوب فلزات
grub
از کتاب استخراج کردن
mined
استخراج کردن یاشدن
strip mining
[American E]
استخراج معدن روباز
Open-pit mining
استخراج معدن روباز
surface mining
استخراج معدن روباز
continuous extraction apparatus
دستگاه استخراج پیوسته
mine
استخراج کردن یاشدن
extract
بیرون کشیدن استخراج
mines
استخراج کردن یاشدن
opencast mining
[British E]
استخراج معدن روباز
extracts
بیرون کشیدن استخراج
educible
قابل استخراج یا استنباط
educe
گرفتن استخراج کردن
saltworks
محل استخراج نمک
surface digging
استخراج معادن در سطح زمین
saltern
کارخانه یا معدن استخراج نمک
pyrometallurgy
استخراج فلزات در اثر حرارت
extracting
بیرون کشیدن استخراج کردن
acetum
استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
extracted
بیرون کشیدن استخراج کردن
extract
بیرون کشیدن استخراج کردن
extracts
بیرون کشیدن استخراج کردن
metallurgy
فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
metallurgical
وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
hydrometallurgy
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
public opinion polling
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
metallurgic
وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
copper smelting
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
stope
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
quarry sap
مقدار رطوبتی که یک قطعه سنگ تا استخراج شدن ازمعدن دارد
blasting machine
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
quercetin
ماده رنگی کریسیتین
[این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.]
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
eliciting
استخراج کردن استنباط کردن
elicit
استخراج کردن استنباط کردن
elicited
استخراج کردن استنباط کردن
elicits
استخراج کردن استنباط کردن
exploit
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com