Total search result: 206 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
salter |
استخراج کننده نمک |
|
|
Search result with all words |
|
exploiter |
استخراج کننده |
exploiters |
استخراج کننده |
extractor |
استخراج کننده |
extractors |
استخراج کننده |
extraction solvent |
حلال استخراج کننده |
Other Matches |
|
eduction |
استخراج |
workings |
استخراج |
working |
استخراج |
extraction of copper |
استخراج مس |
extraction |
استخراج |
decipherment |
استخراج |
excerption |
استخراج |
exploitation |
استخراج |
production |
استخراج |
copper extraction |
استخراج مس |
productions |
استخراج |
mining |
استخراج معدن |
extractable |
استخراج شدنی |
separatory funnel |
قیف استخراج |
message retrieval |
استخراج پیام |
pan |
استخراج کردن |
under ground mining |
استخراج زیرزمینی |
stope |
استخراج کردن |
pan- |
استخراج کردن |
pans |
استخراج کردن |
educt |
استخراج یا استنباط |
silver extraction |
استخراج نقره |
winning |
استخراج معدن |
under ground working |
استخراج زیرزمینی |
workable |
قابل استخراج |
winnings |
استخراج معدن |
derivation |
استنساخ استخراج |
decipherable |
قابل استخراج |
derivations |
استنساخ استخراج |
counting votes |
استخراج اراء |
minable |
استخراج شدنی |
acid extraction |
استخراج اسیدی |
mibeable |
استخراج شدنی |
extract copper |
مس استخراج شده |
minable |
قابل استخراج |
indecipherable |
غیرقابل استخراج |
exploitable |
قابل استخراج |
feature extraction |
استخراج خصیصه |
production of oil |
استخراج نفت |
extracted |
استخراج کردن |
extracts |
استخراج کردن |
gold mining |
استخراج طلا |
extraction of bitumen |
استخراج قیر |
extracting |
استخراج کردن |
extraction point |
محل استخراج |
mibeable |
قابل استخراج |
extractible |
قابل استخراج |
draw out |
استخراج کردن |
exploitation |
انتفاع استخراج |
extraction thimble |
انگشتانه استخراج |
extract |
استخراج کردن |
quarries |
استخراج کردن معدن |
grubbed |
از کتاب استخراج کردن |
grubs |
از کتاب استخراج کردن |
quarry |
استخراج کردن معدن |
extracted |
بیرون کشیدن استخراج |
quarrying |
استخراج کردن معدن |
extracting |
بیرون کشیدن استخراج |
pull out quote |
عبارت استخراج شده |
illatively |
بطریق استنتاج یا استخراج |
metallurgy |
استخراج و ذوب فلزات |
grub |
از کتاب استخراج کردن |
mined |
استخراج کردن یاشدن |
strip mining [American E] |
استخراج معدن روباز |
Open-pit mining |
استخراج معدن روباز |
surface mining |
استخراج معدن روباز |
continuous extraction apparatus |
دستگاه استخراج پیوسته |
mine |
استخراج کردن یاشدن |
extract |
بیرون کشیدن استخراج |
mines |
استخراج کردن یاشدن |
opencast mining [British E] |
استخراج معدن روباز |
extracts |
بیرون کشیدن استخراج |
educible |
قابل استخراج یا استنباط |
educe |
گرفتن استخراج کردن |
saltworks |
محل استخراج نمک |
surface digging |
استخراج معادن در سطح زمین |
saltern |
کارخانه یا معدن استخراج نمک |
pyrometallurgy |
استخراج فلزات در اثر حرارت |
extracting |
بیرون کشیدن استخراج کردن |
acetum |
استخراج عصاره ازگیاهان دارویی |
extracted |
بیرون کشیدن استخراج کردن |
extract |
بیرون کشیدن استخراج کردن |
extracts |
بیرون کشیدن استخراج کردن |
metallurgy |
فن استخراج وذوب فلزات فلزگری |
metallurgical |
وابسته به فن استخراج وذوب فلزات |
corrector |
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده |
hydrometallurgy |
استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات |
public opinion polling |
استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم |
metallurgic |
وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات |
copper smelting |
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس |
stope |
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن |
quarry sap |
مقدار رطوبتی که یک قطعه سنگ تا استخراج شدن ازمعدن دارد |
blasting machine |
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها |
quercetin |
ماده رنگی کریسیتین [این رنگینه زرد از پوست درختان و بعضی سبزیجات استخراج می شود ولی طول عمر زیادی ندارد.] |
altitude/height hold |
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما |
marshaller |
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان |
propounder |
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی |
inhibitor |
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال |
quick disconnect coupling |
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده |
sensor |
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده |
primers |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
primer |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
homogeneous computer network |
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند |
safflower |
گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.] |
del credere |
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها |
distractive |
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر |
makgi boowi |
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو |
changer |
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری |
vasomotor |
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها |
detonators |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
detonator |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
interceptor |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
interceptors |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
steam fitter |
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار |
search jammer |
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت |
masks |
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود |
mask |
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود |
suppressive |
خنثی کننده اتش سرکوب کننده |
claqueur |
تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده |
prepossessing |
مجذوب کننده جلب توجه کننده |
expostulator |
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش |
sprining charge |
خرج چال کننده یا گود کننده |
padding |
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها |
eliciting |
استخراج کردن استنباط کردن |
elicit |
استخراج کردن استنباط کردن |
elicited |
استخراج کردن استنباط کردن |
elicits |
استخراج کردن استنباط کردن |
exploit |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
exploits |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
exploiting |
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن |
stop order |
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده |
astigmatizer |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
modulator demodulator |
تلفیق کننده- تفکیک کننده |
trimmer |
دستکاری کننده صاف کننده |
spell binder |
مسحور کننده مجذوب کننده |
sniffy |
افهار تنفر کننده فن فن کننده |
toaster |
سرخ کننده برشته کننده |
preventive |
حفافت کننده جلوگیری کننده |
insulator |
جدا کننده عایق کننده |
vibrator |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
practicer |
تمرین کننده مشق کننده |
thickener |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
discriminant |
تفکیک کننده جدا کننده |
lifter |
مرتفع کننده برطرف کننده |
modifiers |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
toasters |
سرخ کننده برشته کننده |
vibrators |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
acknowledger |
تصدیق کننده قبول کننده |
gesticulant |
اشاره کننده وحرکت کننده |
venerator |
تکریم کننده ستایش کننده |
prosecutor |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
whetstone |
تیز کننده تند کننده |
presenters |
ارائه کننده معرفی کننده |
prosecutors |
پیگرد کننده تعقیب کننده |
insulators |
جدا کننده عایق کننده |
homager |
تجلیل کننده کرنش کننده |
hangers |
اویزان کننده معلق کننده |
presentor |
ارائه کننده معرفی کننده |
provisioner |
تدارک کننده تهیه کننده |
diverting |
سرگرم کننده منحرف کننده |
favourer |
یاری کننده مساعدت کننده |
transmitter |
منتقل کننده مخابره کننده |
transmitters |
منتقل کننده مخابره کننده |
intermediaries |
وساطت کننده مداخله کننده |
supplicants |
درخواست کننده تضرع کننده |
thickeners |
غلیظ کننده پرپشت کننده |
contractive |
جمع کننده چوروک کننده |
intermediary |
وساطت کننده مداخله کننده |
coordinator |
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده |
cogitator |
اندیشه کننده مطالعه کننده |
striking force |
نیروی تک کننده یا کمین کننده |
thwarter |
خنثی کننده مسدود کننده |
suberter |
سرنگون کننده تضعیف کننده |
oppressive |
خورد کننده ناراحت کننده |
hanger |
اویزان کننده معلق کننده |
desolater |
ویران کننده متروک کننده |
modifier |
اصلاح کننده تعدیل کننده |
presenter |
ارائه کننده معرفی کننده |
supplicant |
درخواست کننده تضرع کننده |
the producer and the consumer |
تولید کننده و مصرف کننده |
desolator |
ویران کننده متروک کننده |
designative |
اشاره کننده تعیین کننده |
accaimer |
هلهله کننده تحسین کننده |
corruptor |
فاسد کننده منحرف کننده |
corrupter |
فاسد کننده منحرف کننده |
divider |
جدا کننده تقسیم کننده |
fuel cooled oil cooler |
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود |
skeletonizer |
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب |
dragger |
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت |
procuring activity |
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده |
plasticizer |
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش |
agent authentication |
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده |
parity bit |
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل |
components |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
component |
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات |
user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
dismantling shot |
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده |
voltage stabilizer |
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |